حکمت 026
مادامى كه درد در كار رفتن است، با آن بمماشاه و بردبارى باش.حکمت 027
بهترين زهد آنست كه آن را پنهان دارى.حکمت 028
تو كه در حال پشت كردن به زندگى، و مرگ نيز روى آورنده به تو باشد چقدر زمان ديدار تو و مرگ نزديك است.حکمت 029
زنهار زنهار خداى را پاس دار و از او بترس سوگند با خداى كه او به اندازه اى گناهان را پوشيد كه گويا از آن در گذشته است.حکمت 030
آن حضرت عليه السلام از ايمان پرسيده شدند، فرمودند: ايمان استوار بر چهار ستون است: بر صبر، و يقين، و عدل، و پيكار (در راه حق با دست و زبان) از اين چهار ستون صبر خود بر چهار شعبه است: بر شوق، بر خوف، بر بى رغبتى به دنيا، بر انتظار كشيدن. پس آنكه شائق و شيفته بهشت است شهوت را از ياد ببرد و آنكه از آتش خائف و بيمناك است از چيزهاى حرام دورى گزيند، و آنكه بى رغبت به دنيا است پيشامدهاى جهان را خوار و آسان گيرد و آنكه به انتظار مرگ است به سوى نيكيها بشتابد. يقين نيز بر چهار شعبه است: بر بينا شدن با زيركى و هشيارى و تاويل و تفسير كردن حكمت و پند گرفتن به عبرت و آزمايش بر سنت و روش پيشينيان از پيمبران رفتن، پس آنكه با زيركى بينا شد حكمت برايش روشن گردد و هر كه حكمت برايش روشن گردد مرگز عبرت و آزمايش را بشناسد و هر كه مركز عبرت و آزمايش را شناخت گويا با پيمبران پيشين بوده است. عدل نيز بر چهار شعبه است: بر شناور شدن در درياى فهم و دانش و فرو رفتن در علم و درخشان و هويدا ساختن حكم و رسوخ و اثبات حلم، پس آنكه مقصد و غرض را دانست فرو رفتن در علم را دانست از سرچشمه هاى حكمت سيراب باز گشته است و آنكه حليم و بردبار بود در كار خويش قصورى نورزيده است و در ميان مردم به ستودگى زندگانى كرده است. و از آن چهار ستون جهاد نيز بر چهار قسم است: بر امر به معروف و نهى از منكر و صدق و درستى در مواقع آن، و دشمن داشتن فساق و فجار، پس هر كه مردم را به نيكى و دستورات خدائى امر كرد پشت مومنين را قوى گردانيده و آنكه از زشتيها جلوگيرى به عمل آورد، دماغ مخالفين را به خاك ماليده و آنكه در مواقع خود صدق و درستى بجاى آورد حقى كه بر او واجب افتاده بود ادا كرد و آنكه فاسقان را دشمن داشته و براى خدا به خشم آمد خدا نيز براى او بر دشمنانش به خشم آمده و در قيامت خشنودش خواهد ساخت
كفر نيز بر چهار پايه ايستاده است: بررسى و كنجكاوى كردن و نزاع و جدال و از حق منحرف گرديدن و مخالف با حق و حقيقت بودن، فلذا هر كه كنجكاوى كند بازگشت به حق نكند و هر آنكه بسيار به نزاع و جدال برخيزد كورى و نادانيش هميشگى باشد و هر آنكه از حق رخ برتابد كارهاى نيك نزدش زشت و كارهاى زشت نزدش زيبا باشد و از مستى گمراهى سرمست افتد، و آن كسى كه با حق و حقيقت مخالفت كند راههاى رفتارش بر او دشوار و كارها بر وى مشكل و راه بيرون شدن از آن سختى و دشوارى بر وى تنگ گردد و شك نيز بر چهار شعبه است: بر مجادله كردن و ترسيدن و ترديد داشتن و تن در دادن است. پس هر كه جدال و نزاع را راى و ديدن خود قرار دهد شب اندوهش به صبح شاد نرسد، و هر آنكه از چيزهائى كه در پيش روى او است بترسد، در كارهاى خويش به قهقرا باز گردد و هر آنكه خاطرش باشد و با شبهه قدم بردارد، سمهاى شياطين او سازد و هر آنكه ملاك دنيا و آخرت را گردن نهد در شود.