خطبه 130-سخنى با ابوذر - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید نبی الدین اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 130-سخنى با ابوذر

درباره ابوذر غفارى اى اباذر تو براى خدا خشمگين شدى، پس اميدوار به آنكه براى او خشمگين شدى باش اين مردم از تو بر دنياى خود ترسيدند، و تو بر دينت از آنان ترسيدى، پس آنچه كه از تو بر آن مى ترسيدند، برايشان واگذار كن، و با آنچه كه از آنان بر آن ترس دارى بگريز، چه بسيار محتاجند اينان به آنچه كه تو آنها را از آن منع مى نمودى، و چقدر بى نيازى تو از آنچه كه آنان تو را از آن منع مى نمودند، زودا كه فردا بدانى كه سود باكى است، و چه كس بيشتر رشگ برده مى شود و اگر آسمانها و زمينها بر كسى تنگ گيرند و آنكس از خدا پرهيز داشته باشد، خداوند در آن دو راهى براى او خواهد گشود جز حق با تو انس نمى گيرد، و جز باطل از تو نمى ميرد، پس اگر تو پذيرفتار دينارى آنان شده بودى آنها دوستدار تو مى شدند، و اگر بعضى از آن را قرض گرفته بودى تو را ايمن مى داشتند.

خطبه 131-فلسفه قبول حكومت

سرزنش اصحاب اى مردم گوناگون، كه دلهاى شما پراكنده است، بدنهاتان پيدا، و خردهاتان گم است من با لطف و مدارا شما را بسوى حق مى كشم، شما از حق مى گريزيد، گريختن بز از فرياد شير، خيلى دور و مشكل است كه به نيروى شما بتوانم عدل پنهان را آشكار ساخته و حقى را كه كج ساخته ايد راست نمايم.

خدايا تو مى دانى كه آنچه كه از ما صادر شد نه براى ميل و رغبت به سلطنت، و نه براى درخواست چيزى از متاع دنيا بود، بلكه براى اين بود كه نشانه هاى دين را به جاى خود باز گردانده، و اصلاح را در شهرهاى تو پديد آورده امنيت بندگان مظلوم و ستمكش تو را برقرار، و دستورات پايمال شده ات را پايدار سازم. خدايا، اولين كسى كه به حق گرائيده و آن را شنيد و پذيرفت من هستم، و جز رسول خدا صلى الله عليه و آله احدى به نماز بر من پيشى نگرفته
و نيز شما هم مى دانيد كه كسى كه فرمانش بر ناموس و خونها، و غنيمتها، و احكام روان و پيشواى مسلمين است، سزاوار نيست كه بخيل باشد، تا چشم داشت بدارائى آنان داشته باشد، و نبايد نادان باشد، تا آنان را به نادانى خويش گمراه سازد، نبايد ستمگر و ترسان از پيش آمد باشد، تا به ستمش آنها را پريشان و به ترس گروهى را بر گروهى ديگر برترى دهد. رشوه خوار در احكام و پايمال كننده سنت نباشد، تا به آن واسطه حقوق مردم بدون حل و فصل شدن زير پا برود، و به اين واسطه امت را به ورطه هلاكت و تباهى برساند.

خطبه 132-در پارسايى در دنيا

ستايش خداوند آن خداوندى را كه به ما همه چيز احسان نمود ستايش مى كنم، تنها اوست كه از نهان اطلاع دارد و بر هر سر و انديشه اى مطلع است. به راز دلها تنها آگاه اوست و به آنچه كه چشمها دزدانه نگاه مى كند دانا اوست، با پاكى نهان و دل گواهى مى دهم كه جز او معبودى نيست و محمد (ص) از طرف او لباس رسالت بر اندامش پوشيده شده است جان و زبان و پنهان و پيدا، برون و درون من به اين شهادتها دل بسته اند و بدون هيچ دوگانگى بدانها گواهى مى دهند و تمام آنها به نيات بى مثال او سر بندگى مى سپارند.

اى انسانها هم اكنون با شما سخنى مهم دارم، خدا گواه خواهد بود كه اين سخن من آلوده به مزاح و ناراستى نيست، بلكه حقيقتى است جدى و دقيق، مطلبى نيست مگر واقعيت مرگ آوائى كه در همه گوشها زمزمه برپا مى كند و در تمام دلها ماواى خود را بنا مى سازد. بايد دعوت او را پذيرفت و بر هر كس كه تازيانه شتاب زند بايد در ديده برگرفتن از اين دنيا شتاب نمايد. پس اى كسانى كه بيدار هستيد! اين را بدانيد كه زيادى مال و ثروت و شكوه و جلال شما را فريب ندهد، چون تو اين چنين انسانها را قبلا خود ديده اى كه بر ثروت خود تكيه زده و از تهى دستى مى ترسيدند ولى چنان بر اسب مراد جاى گرفتند كه با تمام آرزوهاى بى پايان خود به ناگاه دست مرگ از اسب مراد آنان را به زير افكند و از ميان بستر نرم سر برداشته بر چوبهاى تابوت جايشان داد. اينان بعد از مرگ از اين دست به آن دست، از اين دوش به آن دوش روانه گورستان شدند. آيا شما آنهائى كه در كاخ ايمال خود بناهاى استوار مى ساختند و ثروت زياد انباشته مى كردند از ياد برده ايد؟ ولى ناگهان در خانه ظلمانى و تاريك گور جاى گرفته آرميدند و آنچه كه با مشقت به كف آورده بودند نصيب وارثانشان گرديد و زنان آنان به
عقد ديگران درآمدند. حيف كه بعد از مرگ آن توانائى و قدرت را ندارند كه برگ عيش به گور خود بفرستند و بر نيكيهاى خود ذره اى اضافه كنند. واقعا بايد حسرت خورد زيرا ديگر جاى آن نيست تا بر گناهى كه مرتكب شده اند توبه نمايند و رضايت و خشنودى خدا را فراهم سازند. خوش به حال آن شخص كه بر دل خود لباس پرهيزكارى پوشانيد و در نيك كارى و خيرخواهى گوى سبقت را از ديگران ربود حال در اين دم عمر را غنيمت شمرده و در راه پرهيزكارى و تقوى كوشا باشيد. چنان فكر كنيد و رفتار نمائيد كه حاصل آن منزل بهشت مينو باشد و رستگارى جاويد. هيچ وقت از ياد نبريد كه اين خيمه خانه ابدى شما نخواهد بود، بلكه گذرگاهى مى باشد كه در پهنه آن نهال ايمان رسته و بايد از آن براى روز بيم و اميد خود توشه اى برگيرى و براى جدائى از آن خويش را مهيا گردانى.

/ 261