كارها اسير مقدرات اند، تا جائى كه مرگ در تدبير واقع مى شود.
حکمت 017
آن حضرت عليه السلام پرسيده شدند از فرمايش رسول خدا صلى الله عليه و آله كه نشانه پيرى را تغيير دهيد و همچون يهوديان مباشيد آن حضرت در پاسخ فرمودند: رسول خدا صلى الله عليه و آله اين سخن را به هنگامى فرمودند كه اهل اسلام اندك بودند، لكن الان كه اسلام كمربند خويش را گشاده و سينه اش را بر زمين نهاده مرد است و اختيارش.
حکمت 018
هر آنكه لجام اسب آرزويش را رها كرد بوسيله اجلش بسر درافتد.
حکمت 019
از لغزشهاى مردان با مروت درگذريد كه هيچيك از آنان دچار لغزش نشوند جز اينكه دست خدا به دست او است و او را بلند مى گرداند.
حکمت 020
هيبت و دور باش توام با زيان است، و شرم آميخته با محروميت، نوبت و هنگام (كار) همچون ابر تندرو در گذر است، پس اوقات نيكوكارى را دريابيد.
حکمت 021
ما را حقى است اگر داده شويم و گرنه بر كفل شترها سوار مى شويم، هر چند ره بريدن در شب دراز باشد. سيدرضى رحمه الله عليه فرمايند: اين سخنى است لطيف و فصيح و معنايش آنست كه اگر حق، داده نشود ما خواريم همچنانكه شخصى كه در رديف و عقب شتر سوار است مانند بنده و اسير خوار است.
حکمت 022
هر آنكه كارش بكنديش وادارد، بزرگى به سوى وى نشتابد.