نخستين نتيجه اى كه شخص بردبار به چنگ آرد آنست كه مردم بر نادانش يارى دهند.
حکمت 198
اگر بردبارنيستى خويشتن به بردبارى وادار چرا كه كم كسى خود را به گروهى مانند نمود كه از ايشان نشد.
حکمت 199
هر آن كس حساب خويش را رسيد سود برد و هر آنكه غافل ماند زيان ديد، هر آن كه ترسيد آسوده شد، هر آنكه پند گرفت بينا گرديد، هر آنكه بينا گرديد فهميد و هر آنكه فهميد دانشمند شد.
حکمت 200
دولت دنيا پس از چموشى كردن و پشت نمودنش با مهربانى بر ما باز گرديد بدانسانكه شتر گاز بچه اش، آنگاه در پى آن خواند. اراده ما بر اين است كه بر ناتوانان كه در روى زمين ساكنند منت بگذاريم و آنان را پيشوايان وارث برندگان قرار دهيم.