راه ايمان آوردن به غيب - آزادی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزادی معنوی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راه ايمان آوردن به غيب

حال اگر شما بگوييد كه انسان از چه راهى مىتواند به غيب ايمان بياورد من عرض مىكنم مراحلى دارد. اولين مرحله اش اين است كه هزاران نشانه در دنيا هست كه لااقل جلوى انكار غيب را مىگيرد، يعنى انسان را از مرحله نفى به مرحله شك وارد مىكند. امروز معلوم شده است كه در همين دنياى محسوس و ملموس ما هزاران چيز وجود دارد كه ما آنها را حس نيم كنيم، با اين حواس خودمان حس نمى كنيم. يك مثال خيلى روشن براى شما عرض كنم:

در قديم الايام در ميان امواجى كه در فضاست، تنها موجى را كه مىشناختند موج صوتى بود. در باب صوت و صدا از قديم ميان علما بحث بوده است. انسان حرف مىزند و ديگرى مىشنود. سنگى به سنگى مىخورد، صدايش به گوش انسان مىرسد. اين چگونه است؟ مىگفتند اين هوايى كه شما در اينجا احساس مىكنيد و وجودش را احيانا در موقع حركت يا در وقت ديگر درك مىكنيد، مثل آب است. همين طور كه شما آب را با چشم خودتان مىبينيد كه موج بر مىدارد و وقتى سنگى را در حوض آب مىاندازيد، موج ايجاد مىكند و موجش پخش مىشود و هر چه بيشتر پخش مىگردد ضعيفتر مىشود، همين طور وقتى شما حرف مىزنيد يا دو تا سنگ به هم مىخورد در هوا موجى پيدا مىشود و اين موج وار گوش شما مىشود در آنجا دستگاهى است، پرده اى است، استخوان است، اعصاب است كه به حركت در مىآيد. در نتيجه شما چيزى را ادراك مىكنيد به نام صوت ديگر بيش از اين بشر نمى توانست در باب امواج دركى باشد.

امروز از راه همين علوم حسى يعنى از راه قرائنى كه علوم حسى با دست بشر داده، معلوم شده است كه غير از موج صوتى امواجى هست كه اساسا طرف نسبت با موج صوتى نيستند و حتى نه گوش ما و نه هيچ حسى از حواس ما قادر نيست آن امواج را درك كند ولى وجود دارند. مثل امواج الكترونيكى، امواجى كه راديوها پخش مىكند، موج صوتى نيست. اگر به صورت موج صوتى مىبود بايد وقتى كه مثلا در تهران پخش مىشود، شايد يك ساعت و نيم يا بيشتر طول بكشد تا برسد به خراسان مىگويند اگر بنا شود موج صوتى فاصله قم و تهران يعنى بيست و چهار فرسخ را طى كند، در حدود بيست دقيقه طول مىكشد. سرعت حركت آن نسبت به موج الكترونيكى بسيار كند است. اگر مثلا من كه اينجا حرف مىزنم يك بلندگويى هم در فاصله دويست مترى ايجاد باشد كه از آنجا هم صدا بيايد و شما، هم صداى من بشنويد و هم صداى بلندگو را، در اين صورت كلمات را با فاصله مىشنويد يعنى يك كلمه را از من مىشنويد و با فاصله لحظه اى

از بلندگو مىشنويد، يعنى طول مىكشد تا موج صوتى بلند گو به شما برسد، ولى شما مىبينيد راديو كه حرف مىزند، در همان لحظه شما مىشنويد يعنى طول مىكشد تا موج صوتى بلندگو به شما برسد ولى شما مىبينيد راديو كه حرف مىزند، در همان لحظه شما مىشنويد يا وقتى با تلفن مثلا با خراسان حرف مىزنيد، مانند اين است كه در همين جا صحبت مىكنيد، به اين سرعت، صوت به شكل موج الكترونيكى (حال با سيم يا بى سيم) مىرود به خراسان و با همان سرعت بر مىگردد به اينجا.

مثل معروفى است، مىگويند صداى ساعت معروف در انگلستان را مردمى كه در آن سر دنيا هستند زودتر از مردمى كه در آن ميدان هستند، مىشنوند، يعنى اگر شما در اينجا راديوى انگلستان را بگيريد، صداى آن ساعت را قبل مردمى كه در انگلستان در آن ميدان اند، مىشنويد، چرا؟ زيرا براى مردمى كه مىخواهند از طريق هوا و با موج صوتى صداى اين ساعت را بشنوند، ممكن است يك ثانيه يا دو ثانيه طول بكشد ولى براى مردمى كه صداى آنرا با موج الكترونيكى مثلا در ايران گوش مىكنند، يك ثانيه كه هيچ، يك هزارم ثانيه شايد يك ميليونيم ثانيه هم طول نمى كشد كه اين صدا با آنها مىرسد در نتيجه شما اين صدا را از يك انگليسى كه در آنجاست، زودتر مىشنويد. اين امواج در فضا وجود دارد، با چه حسى ما مىتوانيم آنها را درك كنيم با هيچ حسى فقط با قرائن علمى، حتى علما مىتوانند طول اين امواج را بدست آورند بدون اينكه آنها را ببينند. پس اجمالا ما مىفهميم كه اين امواج وجود دارند، بسيار بسيار جاهلانه است كه انسان دايره ايمان و تصديق خودش را محدود كند و بگويد من فقط به هر چيز كه آن را مستقيما با يكى از حواس خودم درك مىكنم. ايمان دارم.

/ 134