تحليل توبه از نظر روانى - آزادی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزادی معنوی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحليل توبه از نظر روانى

توبه يعنى چه توبه از نظر روانى براى انسان چه حالتى است و از نظر معنوى براى انسان چه اثرى دارد؟ در نظر بسيارى از ما توبه يك امر بسيار ساده اى است، هيچ وقت به اين فكر نيفتاده ايم كه توبه را از نظر روانى تحليل كنيم. اساسا توبه يكى از مشخصات انسان نسبت به حيوانات است. يعنى انسان بسيارى مميزات و مشخصات و كمالات و استعدادهاى عالى دارد كه هيچ كدام از آنها در حيوانات وجود ندارد، يكى از اين استعدادهاى عالى در انسان، همين مساله توبه است. توبه به معنى و مفهومى كه ان شاء الله براى شما شرح مىدهم، اين نيست كه ما لفظ استغفرالله ربى و اتوب اليه را به زبان جارى كنيم، از مقوله لفظ نيست. توبه يك حالت روانى و روحى و بلكه يك انقلاب روحى در انسان است كه لفظ استغفرالله ربى و اتوب اليه بيان اين حالت است نه خود اين حالت، نه خود توبه، مثل بسيارى از چيزهاى ديگر كه در آنها لفظ خودش آن حقيقت نيست بلكه مبين آن حقيقت است اينكه ما روزى چندين بار مىگوييم استغفرالله ربى و اتوب اليه نبايد خيال كنيم كه روزى چند بار توبه مىكنيم. ما اگر روزى يك بار توبه واقعى بكنيم، مسلما مراحل و منازلى از قرب به پروردگار را تحصيل مىكنيم.

مقدمه اى مىخواهم عرض كنم، توجه بفرماييد. تفاوتى ميان جمادات و نباتات و حيوانات وجود دارد و آن اين است كه جمادات اين استعداد را ندارند كه در مسيرى كه حركت مىكنند، خودشان از درون خودشان تغيير مسير و تغيير جهت بدهند، مثل حركتى كه زمين به دور خورشيد يا به دور خودش دارد يا حركاتى كه همه ستارگان در مدار خودشان دارند يا حركت سنگى كه از ارتفاع رها مىشود و به طرف زمين مىآيد. اين مسلم و قطعى است، يعنى سنگى كه از ارتفاع رها مىشود و به طرف زمين مىآيد. اين مسلم و قطعى است، يعنى سنگى را كه شما رها مىكنيد و در يك مسير معين حركت مىكند، در همان مسير و در همان جهت به حركت خودش ادامه مىدهد تغيير مسير و تغيير جهت از ناحيه درون اين سنگ امكان پذير نيست. عاملى بايد از خارج پيدا بشود تا مسير اين سنگ و اين جماد را تغيير دهد، حال اين عامل مىخواهد مجسم باشد و يا از قبيل يك موج باشد. مثلا آپولو يا لونا را كه به فضا مىفرستند، از درون خودش هرگز تغيير مسير نمى دهد مگر اينكه از خارج هدايتش كنند كه تغيير مسير بدهد ولى موجودات زنده از قبيل نباتات و حيوانات، اين استعداد را دارند كه از درون خودشان تغيير مسير بدهند، يعنى اگر به شرايطى برخورد كنند كه با ادامه حيات آنها سازگار نباشد تغيير مسير مىدهند.

اما در مورد حيوانات بسيار واضح است. مثلا يك گوسفند يا يك كبوتر و يا حتى يك مگس وقتى حركت مىكند، همين قدر كه با يك مشكل مواجه مىشود، فورا مسير خودش را تغيير مىدهد و حتى ممكن است يك گردش صد و هشتاد درجه اى هم بكند يعنى درست در خلاف جهت حركت اولى خودش حركت كند.

حتى نباتات هم اين طور هستند، يعنى گياهان هم در يك شرايط و حدود معين از درون خودشان خود را هدايت مىكنند، مسير خود را تغيير مىدهند. ريشه يك درخت كه در زير زمين حركت مىكند و به سويى مىرود، اگر به صخره اى برخورد كند (حالا رسيده يا نرسيده) خودش مسيرش را عوض مىكند. همين قدر كه بفهمد كه جاى رفتن نيست و راهى ندارد، مسيرش را تغيير مىدهد.

توبه براى انسان تغيير مسير دادن است اما نه تغيير مسير دادن ساده از قبيل تغيير مسيرى كه گياه مىدهد و يا تغيير مسيرى كه حيوان مىدهد، بلكه يك نوع تغيير مسيرى كه مخصوص خود انسان است و از نظر روانى و روحى كاملا ارزش تحليل و بررسى و رسيدگى دارد.

توبه عبارت است از يك نوع انقلاب درونى، نوعى قيام، نوعى انقلاب از ناحيه خود انسان عليه خود انسان، اين جهت از مختصات انسان است، گياه تغيير مسير مىدهد ولى عليه خودش قيام نمى كند، نمى تواند قيام كند، اين استعداد را ندارد همان طورى كه ميان گياه و جماد اين تفاوت هست كه جماد از درون خود براى بقاى خويش تغيير مسير نمى دهد و اين استعداد شگفت در نبات هست (در حيوان هم هست)، در انسان استعداد شگفت انگيزترى هست و آن اينكه از درون خودش بر عليه خودش قيام مىكند، واقعا قيام مىكند، عليه خودش انقلاب مىكند، واقعا انقلاب مىكند و قيام و انقلاب از دو موجود مختلف و متباين مانعى ندارد، مثلا در كشورى عده اى زمام امور را در دست دارند، بعد عده ديگرى عليه آنان قيام و انقلاب مىكنند. اين مانعى ندارد، آنها افراد و اشخاصى هستند و اينها افراد و اشخاص ديگرى، آنها به اينها ظلم و ستم كرده اند، اينها را ناراضى و عاصى كرده اند، سبب عصيان و انقلاب اينها شده اند، يكمرتبه اينها انقلاب مىكنند و زمام كار را از دست طرف مقابل مىگيرند و خودشان در جاى آنها قرار مىگيرند. اين مانعى ندارد ولى اينكه در داخل وجود يك شخص قيام و انقلاب بشود، انسان خودش عليه خودش قيام كند، چگونه است مگر مىشود يك شخص خودش عليه خودش قيام كند؟ بله مىشود.

/ 134