حديثى از امام صادق عليه السلام - آزادی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزادی معنوی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حديثى از امام صادق عليه السلام

جمله اى كه محل شاهد من است در آن كتاب است و اين جمله را شايد كم و بيش در كتابهاى عرفانى ديده باشيد. امام صادق به فضيل فرمود: يا فضيل العبودية جوهرة كنهها الربوبية (خيلى جمله عجيبى است و از يك نظر جمله زننده اى هم هست) فضيل! آيا تو مىدانى كه عبوديت چيست آيا مىدانى عبوديت چه گوهرى است عبوديت گوهرى است كه ظاهرش عبوديت است و كنه و نهايت و باطنش، آخرين منزل و هدف و مقصدش ربوبيت است ممكن است بگوييد يعنى چه آيا امام جعفر صادق خواسته بفرمايد كه عبوديت اولش بندگى است و آخرش خدايى آيا مىخواهد بگويد كه يك بنده از بندگى به خدايى مىرسد؟ نه. در تعبيرات ائمه هرگز چنين تعبيراتى نمى آيد. اهل عرفان براى اينكه مردم ديگر را دست بيندازند، معانى اى كه در نظر مىگيرند با يك تعبيراتى مىگويند كه ديگران تكان بخورند و ناراحت بشوند. اين يك نوع قلقلك دادن به مردم است، مثلا مولوى يا شبسترى چنين تعبيراتى دارند. شبسترى مىگويد:




  • مسلمان گر بدانستى كه بت چيست
    بدانستى كه دين در بت پرستى است



  • بدانستى كه دين در بت پرستى است
    بدانستى كه دين در بت پرستى است



اين خيلى حرف عجيبى است ولى مقصود او غير از اين حرفهاست. يك مقصود صحيح دارد. با يك تعبيرى مىگويد كه به قول خودش زاهدنماها را قلقلك داده باشد، يك شعر معروفى هست كه به مولوى نسبت مىدهند، نمى دانم در مثنوى هست يا نه، مىگويد:




  • از عبادت مىتوان الله شد
    نى توان موسى كليم الله شد



  • نى توان موسى كليم الله شد
    نى توان موسى كليم الله شد



خيلى عجيب است! مىگويد از عبادت نمى شود موسى كليم الله شد ولى از عبادت مىشود الله شد يعنى چه حال اين حديث را كه من برايتان معنى كنم معنى آن شعر هم واضح مىشود.

اصلا معنى ربوبيت يعنى تسلط، خداوندگارى، نه خدايى. فرق است ميان خداوندگارى و خدايى. خداوندگارى يعنى صاحب بودن، صاحب اختيار بودن در قضيه اصحاب الفيل كه ابرهه آمد و مىخواست كعبه را خراب كند و غارت مىكردند شترهاى جناب عبدالمطلب را هم كه در بيابان بود گرفته و با خودشان برده بودند. عبدالمطلب رفت نزد ابرهه قيافه و عظمت و شخصيت عبدالمطلب خيلى ابرهه را گرفت به گونه اى كه با خود فكر كرد كه اگر اين مرد بزرگ شفاعت كند و از من بخواهد كه متعرض كعبه نشوم و آن را خراب نكنم خراب نمى كنم ولى بر خلاف انتظار او عبدالمطلب وقتى كه لب به سخن گشود فقط درباره شتران خودش صحبت كرد، درباره كعبه يك هم صحبت نكرد. ابرهه تعجب كرد، گفت من تو را خيلى آدم بزرگى حساب مىكردم، من خيال كردم تو آمده اى براى اينكه براى كعبه شفاعت كنى، حالا مىبينم آمده اى براى شترهاى خودت شفاعت مىكنى، او هم جواب خوبى داد. گفت: انا رب الابل و للبيت رب من خداوندگار شتران هستم و آن خانه هم از خود خداوندگارى دارد.

كلمه رب يعنى خداوندگار، صاحب. ما به خدا هم كه مىگوييم رب، از باب اينكه خداوندگار تو صاحب حقيقى تمام عالم و تمام عالمهاست. مىگوييم: الحمدلله رب العالمين سپاس خداى را كه خداوندگار و صاحب است. صاحب تمام عالمها. پس اصل معنى رب يعنى صاحب و خداوندگار، و ربوبيت يعنى خداوندگارى نه خدايى فرق است ميان خدايى و خداوندگارى هر كسى مالك هر چيزى كه هست، رب و خداوندگار آن چيز هم هست.

حال معنى اين حديث چيست كه امام فرمود عبوديت يك جوهره اى است كه نهايت و كنهش ربوبيت است نكته بسيار جالبى است. عبوديت، بندگى خدا خاصيتش اين است كه هر چه انسان راه بندگى خدا را بيشتر طى كند بر تصاحب و قدرت و خداوندگارى اش افزوده مىشود، چطور؟ من در اين جلسه فقط يك موضوع كوچكش را برايتان عرض مىكنم، فهرستى از بعضى مسائل ديگرش عرض مىكنم ولى يك موضوعش را بسط مىدهم.

/ 134