روزه را هم بيايد استخفاف كرد، سبك شمرد. بعضى روزه را به شكلى مىگيرند (حالا اين شوخى است كه من مىكنم) كه - العياذبالله - اگر من به جاى خدا بودم اصلا اين روزه اينها را قبول نمى كردم. من افرادى را سراغ دارم كه اينها در ماه رمضان تا صبح را نمى خوابند، اما به براى اينكه عبادت كنند، اول طلوع صبح كه شد نمازشان را مىخوانند و مىخوابند، چنان بيدار مىشوند كه نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشينند سر سفره افطار آخر اين چه روزه اى شد؟! آدم شب تا صبح را نخوابد براى اينكه در حال روزه حتما خواب باشد و رنج روزه را احساس نكند. آيا اين استخفاف به روزه نيست! به عقيده من مثل فحش داده به روزه است، يعنى اى روزه! من اينقدر از تو تنفر دارم كه مىخواهم رويت را نبينم!ما حج مىكنيم ولى به آن استخفاف مىكنيم روزه مىگيريم و به آن استخفاف مىكنيم، نماز مىخوانيم و به آن استخفاف مىكنيم اذان مىگوييم و به آن استخفاف مىكنيم، حالا چطور به اذان استخفاف مىكنيم مستحب است كه مؤذن صيت يعنى خوش صوت باشد. همان طورى كه در قرائت قرآن، تجويد يعنى زيبا قرائت كردن حروف، با آهنگ زيبا خواندن قرآن كه اثر بيشترى در روح دارد سنت است، در اذان نيز مستحب است كه مؤذن صيت يعنى خوش آواز باشد؛ اذان را با يك حالى بخواند كه مردم را به حال بياورد، به ياد خدا بياورد. خيلى افراد صيت هستند و مىتوانند خوب اذان بگويند اما اگر به آنها بگويى آقا برو يك اذان بلند بگو، نمى گويد. چرا؟ چون خيال مىكند اين كسر شانش است؛ من اينقدر پايين هستم كه مؤذن باشم آقا بايد افتخار كنى كه يك مؤذن باشى. على بن ابى طالب مؤذن بود، در همان وقتى كه خليفه بود هم مؤذن بود. اين استخفاف به اذان است كه يك نفر ننگش بكند كه مؤذن باشد يا مؤذن بودن را بسته به شان اشخاص بداند و بگويد من كه اعيان و اشراف هستم، از رجال و شخصيتها هستم، من ديگر چرا مؤذن باشم اينها همه استخفاف است.پس ما هرگز نبايد به عبادت استخفاف كنيم. ما بايد مسلمان كامل و جامع باشيم. ارزش اسلام به جامعيت آن است. نه آن طور باشيم كه فقط به عبادت بچسبيم و غير آن را رها كنيم و نه مثل آن ها كه اخيرا پيدا شده اند باشيم كه اسلام را فقط به تعليمات اجتماعى اش بشناسيم و به عبادت استخفاف كنيم، عبادت را تحقير كنيم، ان شاء الله فردا شب كه دنباله اين بحث را عرض مىكنم. راجع به ارزش عبادت از نظر ساير وظايف اسلامى بحث مىكنم كه عبادت، گذشته از اينكه خودش يك ركن و مركب تقرب به پروردگار است و گذشته از اينكه اقم الصلواة لذكرى (103) نماز براى ياد خدا بودن و نزديك شدن به اوست و نزديك شدن به خدا به هدف ديگرى ماوراى خود نياز ندارد، گذشته از همه اينها اگر ما عبادت را تحقير كنيم، از ساير وظايف هم مىمانيم. عبادت قوه مجريه و ضامن اجراى ساير دستورات اسلامى است. در همين جا عرايض خودم را خاتمه مىدهم.خدايا! تو را قسم مىدهم به حق عابدان در گاهت، به حق آن صاحبان قرآن، مناجاتگران پاك و خالص خودت، ما را اهل عبادت واقعى قرار بده.خدايا! ما را به جامعيت دين اسلام آشنا كن و ما را مسلمانى جامع گردان.خدايا! توفيق خلوص نيت به همه ما كرامت كن.خدايا! در اين شبهاى عزيز گناهان ما را ببخش و بيامرز، اموات همه ما را ببخش و بيامرز.رحم الله من قراء الفاتحة مع الصلوات.