نصيحت على عليه السلام - آزادی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزادی معنوی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نصيحت على عليه السلام

شخصى آمد خدمت مولاى متقيان على عليه السلام و گفت: يا اميرالمومنين! مرا نصيحت كن. على عليه السلام نصايح زيادى كرد. دو جمله اولش را برايتان عرض مىكنم. فرمود: لا تكن ممن يرجوا الاخرة بغير عمل و يرجى التوبة بطول الامل، يقول فى الدنيا بقول الزاهدين و يعمل فيها بعمل الراغبين (31). همين دو جمله فعلا ما را بس. فرمود: نصيحت من به تو اينكه از آن كسان مباش كه اميد به آخرت دارد اما مىخواهد بدون عمل به آخرت برسد، مثل همه ما.

ما مىگوييم حب على بن ابى طالب كافى است. تازه حب ما حب حقيقى نيست، اگر حب حقيقى بود عمل هم پشت سرش بود. مىگوييم همين وابستگى ظاهرى كافى است! خيال مىكنيم على عليه السلام از كسانى است كه احتياج دارد، و اگر افرادى انتساب دروغين هم داشته باشند ديگر بسيار خوب، ما عجالتا سياهى لشكر مىخواهيم. سياهى لشكر هم كافى است! ما خيال مىكنيم يك گريه دروغين بر امام حسين كافى است. ولى اميرالمومنين فرمود اينها دروغ است اگر حب على بن ابى طالب تو را به عمل كشاند، بدان حب تو صادق و راستين است. اگر گريه بر حسين بن على بن ابى طالب تو را به عمل كشاند، بدان حب تو صادق و راستين است. اگر گريه بر حسين بن على تو را به سوى عمل كشاند، بدان حب تو صادق و راستين است. اگر گريه تو راستين است. اگر نه، فريب شيطان است. جمله دوم و يرجى التوبة بطول الامل اى مرد! از آن كسان مباش كه احساس نياز به توبه را در وجود خدا دارند اما هميشه مىگويند دير نمى شود، وقت باقى است.

برادر! اگر على بيايد و من هم برويم خدمتش و بگوييم آقاجان! ما را نصيحت كن، چنين جمله اى به ما مىگويد: لا تكن ممن يرجوا الاخرة بغير عمل و يرجى التوبه بطول الامل تا كى بگوييم آقا دير نمى شود، حالا وقت باقى است! تا هنوز جوان هستيم مىگوييم اى آقا! جوان بيست ساله كه ديگر وقت توبه كردنش نيست. عجيب اين است كه بعضى افراد پير و كهنسال وقتى يك جوان را مىبينند كه متوجه عبادت است و به گناه خودش توجه دارد و حال توبه و ندامت است، مىگويند: اى آقا! تو جوانى، هنوز وقت اين حرفهاى براى تو نرسيده. اتفاقا جوانى بهترين وقتش است. يك شاخه تا وقتى كه هنوز تازه است، آمادگى بيشترى براى راست شدن دارد، هر چه بزرگتر و خشكتر بشود، آمادگى اش كمتر مىشود، بعلاوه، چه كسى به اين جوان قول داده كه او پا به سن بگذارد، ميانه مرد بشود، از ميانه مردى بگذرد و پير بشود؟ تا جوانيم مىگوييم جوانيم. در ميانه مردى هم كه مىگوييم حالا وقت داريم، توبه وقتش پيرى است، وقتى كه پير شديم. از همه كارها افتاديم و همه قدرتها از ما گرفته شد، آن وقت توبه مىكنيم. نمى دانيم كه اشتباه كرده ايم، آن وقت اتفاقا هيچ توبه نمى كنيم، آن وقت ديگر حال توبه برايمان نمى ماند، آنقدر در زير بار معاصى كمر ما خم شده است كه دل ما ديگر حاضر براى توبه كردن نيست، دل يك جوان آماده تر است براى توبه كردن تا دل پير. چه خوب مىگويد مولوى:




  • خاربن در قوت و برخاستن
    خاركن در سستى و در كاستن



  • خاركن در سستى و در كاستن
    خاركن در سستى و در كاستن



مثلى مىآورد. مىگويد شخصى خارى را در سر راه مردم كاشته بود. اين خار بزرگ شد. گفتند: آقا بيا اين خار را بكن. گفت: دير نمى شود، بوته خارى است كنده مىشود. دوباره گفتند: باز گفت: دير نمى شود، حال مىكنيم، يك سال ديگر مىكنيم! سال بعد بوته خار بزرگتر شد ولى خاركن چطور؟ پيرتر شده. گفتند: بيا بكن. گفت دير نمى شود، بعد مىكنيم سال به سال بوته خار بيشتر رشد مىكرد. بيشتر ريشه مىدوانيد، تنه اش كلفت تر، خارهايش تيزتر و خطرش بيشتر مىشد اما خاركن پيرتر و از نيرويش كاسته مىشد:




  • خار بن در قوت و برخاستن
    خار كن در سستى و در كاستن



  • خار كن در سستى و در كاستن
    خار كن در سستى و در كاستن



مى خواهد بگويد اين ملكات رذيله، اخلاق فاسد، روز به روز در وجود تو مثل آن بوته خار بيشتر رشد مىكند، بيشتر ريشه مىدواند، تنه اش كلفت تر، خارهايش تيزتر و خطرش بزرگتر مىشود، ولى تو خودت روز به روز پيرتر مىشوى و از نيرويت، از آن نيروهاى مقدس تو كاسته مىشود. وقتى كه جوان هستى، مثل يك آدم قوى و نيرومندى هستى كه مىخواهد يك نهال را بكند، به سرعت مىكنى، ريشه اش را هم مىكنى مىاندازى دور اما وقتى كه پير شدى، مثل يك آدم سست قوه اى هستى كه مىخواهد يك درخت قوى را با دست خودش بكند، هر چه زور مىزند درخت از ريشه در نمى آيد.

به خدا قسم يك روزش يك روز است، يك ساعتش يك ساعت است، يك شب را اگر به تاخير بيندازيم اشتباه مىكنيم! نگوييد فردا شب بيست و سوم ماه رمضان است، يكى از ليالى قدر است و براى توبه بهتر است، نه همين امشب از فردا شب بهتر است، همين ساعت از يك ساعت بعد بهتر است، هر لحظه از لحظه بعدش بهتر است. عبادت بدون توبه قبول نيست، اول بايد توبه كرد. گفت: شستويى كن و آنگه به خرابات خرام اول بايد شستشو كرد، بعد وارد آن محل پاك و پاكيزه شد. ما تا توبه نكنيم، چه عبادتى مىكنيم! ما توبه نمى كنيم و روزه مىگيريم! توبه نمى كنيم و نماز مىخوانيم! توبه نمى كنيم و به حج مىرويم! توبه نمى كنيم و قرآن مىخوانيم! توبه نمى كنيم و ذكر مىگوييم! توبه نمى كنيم و در مجالس ذكر شركت مىكنيم! به خدا قسم اگر شما يك توبه بكنيد تا پاك بشويد و بعد يك شبانه روز با حالت توبه و پاكى نماز بخوانيد، همان يك شبانه روز به اندازه ده سال شما را جلو مىبرد و به مقام قرب پروردگار مىرساند. سوراخ دعا را گم كرده ايم، راهش را بلد نيستيم.

شخصى آمد خدمت اميرالمومنين على عليه السلام استغفار كرد. او هم مثل ما خيال مىكرد توبه كردن، گفتن استغفار الله ربى و اتوب اليه است و اگر غين اش را هم خيلى غليظ بگوييم ديگر توبه ما خيلى بهتر است! على عليه السلام فهميد اين بدبخت چقدر گمراه است. كم اتفاق مىافتد كه او اين جور حدت به خرج بدهد و با لحن تندى سخن بگويد ولى اينجا با لحن تندى سخن گفت، فرمود: ثكلتك امك، اتدرى ما الاستغفار؟ الاستغفار درجه العليين اين خدا مرگت بدهد، اى مادرت به عزايت بنشيند! آيا تو مىدانى استغفار چيست استغفار درجه مردان بلندمرتبه است. استغفار، حالت توبه و يك حالت مقدس است، يك جو مقدس و پاك است. شما حالت توبه را پيدا بكنيد، واقعا توبه بكنيد، بعد خودتان را در يك جو و فضاى مقدس مىبينيد، احساس مىكنيد كه لطف و عنايت الهى بر روح شما سايه افكنده است، احساس مىكنيد گروهى از فرشتگان دور شما را گرفته اند، پاك مىشويد، چون در حالت توبه انسان خودبينى را از دست مىدهد، خود را ملامت مىكند و گناهان خويش را در نظر مىگيرد.

در اسلام گفته اند اگر مىخواهى توبه كنى لازم نيست بروى پيش كشيش، پيش آخوند و گناه را به او بگويى، گناه را به خداى خودت بگو، چرا گناه را نزد يك بشر اقرار و اعتراف مىكنى نزد خداى غفار الذنوب خودت اقرار كن. قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لاتفنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا (32) اين نداى خداست، اى بندگان اسرافكار من، اى بندگان گنهكار من، اى بندگان معصيتكار من، اى بندگان من كه بر خودتان ظلم كرده ايد، از رحمت من نااميد مباشيد، بياييد به سوى من، من مىپذيرم، قبول مىكنم، در جو و فضاى توبه وارد بشويد.

/ 134