ان الصلواة تنهى تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر. (104)در اسلام، عبادات گذشته از اصالتى كه دارند جزء برنامه تربيتى آن هستند. توضيح اينكه اصالت داشتن عبادت به معنى اين است كه قطع نظر از هر جهتى، قطع نظر از مسائل زندگى بشر، عبادت خودش جزء اهداف خلقت است:و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون. (105) عبادت مركبى است براى تقرب به حق و در واقع براى تكامل واقعى و وسيله چيز ديگرى باشد.ولى در عين حال عبادات، گذشته از اين اصالت، مقدمه چيز ديگر هم هستند، يعنى همان طور كه عرض كردم خود برنامه تربيتى اسلامند به اين معنى كه اسلام كه مىخواهد افراد چه از نظر اخلاقى و چه از نظر اجتماعى تربيت كند، يكى از وسايلى كه براى اين كار اتخاذ كرده - و از قضا اين وسيله از هر وسيله ديگرى در اخلاق و روح بشر مؤثرتر و نافذتر است - عبادت است. حالا چگونه است، اين مطلب را توضيح مىدهم.محور مسائل اخلاقى، خود را فراموش كردن و از خود گذشتن و از منافع خود صرف نظر كردن است. همان طور كه در سلامت بدن يك اصل هست كه به منزله مبدا و منشا همه خوبيهاست و آن مساله حميه يعنى ترك پرخورى است، در اخلاق هم يك مساله وجود دارد كه اس اساس همه مسائل اخلاقى است و آن رهايى از خودى و رها كردن و ترك منيت است.