بى نياز روح از بدن - آزادی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزادی معنوی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بى نياز روح از بدن

آيا مراحل ديگرى هم هست اگر چه اين مراحل از سطح فكر و تصورات ما دور است ولى به صرف اينكه دور است عذرى براى ما نمى شود كه ما اينها را نشناسيم واز اينها بى خبر بمانيم. بله، مرحله بالاترى هم هست. (باز خيال نكنيد اين مراحل كه مىگويم، مال امام يا پيغمبر است. تا برسد به مرحله امام و پيغمبر، خيلى مراحل است.) انسان در نتيجه تقرب به خداوند - و تقرب به خداوند در نتيجه عبوديت و اخلاص و خود را فراموش كردن و تذلل در نزد پروردگار و اطاعت محض بودن در برابر پروردگار - مىرسد به اين مرحله كه در عين اينكه بدنش نيازمند به روح است، روحش از بدنش بى نياز مىشود، چطور؟ ما الان، هم روحمان نباشد اين بدن ما زنده نيست؛اگر هم اين بدن ما نباشد اين روح ما در اينجا كارى از او ساخته نيست، نمى تواند كارى بكند. اما آيا همه انسانها همين جورند؟ هم بدنشان نيازمند به روح است و هم روحشان نيازمند به بدن يا اينكه انسانهايى در نتيجه تقرب به خدا و عبوديت پروردگار، مىرسند به اين حد كه لااقل روحشان از بدنشان بى نياز مىشود. چطور بى نياز مىشود؟ يعنى اين قدرت را پيدا مىكنند كه به اصطلاح روح را از اين بدن تخليه كنند (البته در اينجا تخليه به معنى مردن نيست)، يعنى همان استقلال روح را در مقابل بدن حفظ مىكنند.

در زمان خودمان، هستند چنين اشخاصى كه قدرت دارند تخليه كنند، يعنى روح را از بدن منفك كنند به طورى كه خودش را مسلط بر اين بدن مىبيند. بدن خوش را مىبيند كه در اينجا مثلا مشغول عبادت است و خودش در جاى ديگر سير مىكند، افق وسيعترى را دارد مىبيند. شيخ شهاب الدين سهروردى، معروف به شيخ اشراق عبارتى دارد، مىگويد ما حكيم را حكيم نمى شماريم مگر آن وقتى كه قدرت داشته باشد بر اينكه روح خودش را از بدنش خلع كند. ميرداماد مىگويد ما حكيم را حكيم نمى شماريم مگر در آن مرحله اى كه خلع بدن برايش ملكه شده باشد، يعنى هر وقت كه اراده كند بتواند روح خودش را از بدنش مستقل و جدا

كند.

براى ما خيل اين حرفها سنگين و زياد است. چنين چيزهايى را باور نمى كنيم؛ حق هم داريم باور نكنيم، براى اينكه ما خيلى از اين مراحل پرت هستيم. ولى از آن بدبينى و باور نكردنهاى خودمان كمى پايين بياييد. ما كه نرفته ايم، ما كه راه عبوديت را همان قدم اولش را هم طى نكرده ايم تا ببينيم آيا همين مقدار اثر در عبادت خدا هست ما يك ماه اولش را هم طى نكرده ايم تا ببينيم آيا همين مقدار اثر در عبادت خدا هست ما يك ماه رمضان يك روزه درست نگرفتيم. شما همين مقدار اثر در عبادت خدا هست ما يك ماه رمضان يك روزه درست نگرفتيم. شما همين يك ماه رمضان را واقعا تجربه كنيد؛ شما همه كارها را در دنيا تجربه مىكنيد، يك ماه رمضان را تجربه كنيد و يك روزه واقعى، همين طور كه پيغمبر اكرم فرموده است و ائمه اطهار دستور داده اند بگيريد، يعنى اولا ظاهر روزه را كه ترك كردن ماكولات و مشروبات و يك عده مسائل ديگر است عمل كنيم. اين كار را كه البته همه ما مىكنيم، ولى آن روزه اى در حديث روزه خاص تعبير شده است آن روزه را هم بگيريم؛ يعنى در اين يك ماه، تنها دهان ما روزه نگيرد، زبان ما هم روزه بگيرد. در ماه رمضان كوشش كنيم كه زبان ما غيبت نكند، دروغ نگويد ولو اين دروغ برايش منافع زيادى دارد؛ زبانش افطار نكند، دروغ نگويد؛ چون روزه تنها به نخوردن نيست. پيغمبر فرمود: رب صائم لا حظ له الا الجوع و العطش اى بسا روزه دارهايى كه حظ و بهره اى ندارند جز گرسنگى و تشنگى. زبان ما بيهوده و لغو نگويد، جز حرفى كه مورد نياز زندگى دنياى ما يا آخرت ماست حرف ديگرى نزند. گوش ما غيبت نشنود، لهو و لعب نشنود، فحش نشنود؛ چشم ما به ناموس مردم خيره نشود؛ دست ما به طرف خيانت دراز نشود؛ قدم ما به طرف خيانت دراز نشود؛ قدم ما به طرف خيانت و ظلم نرود. در مقابل، اين ماه رمضان را ماه اطعام و دلجويى و محبت و احسان و قدمت قرار بدهيم. امتحان كنيم، يك ماه كوشش كنيم انسان باشيم، آن وقت شما ببينيد بعد از يك ماه عبادت و عبوديت اثر خودش را مىبخشد يا نمى بخشد؛ ببينيد بعد از يك ماه همين روزه شما را عوض مىكند يا نمى كند؛ ببينيد بعد از يك ماه همين روزه به شما ربوبيت يعنى خداوندگارى و تسلط قدرت مىدهد يا نمى دهد. اگر ديديد نداد، آن مراحل بعد را انكار كنيد. اما اگر ديديد نه، در اين يك ماه مقدار ربوبيت و خداوندگارى و تصاحب يعنى تسلط بر نفس خودتان، غرائز و شهوات خودتان، بر اعضا و جوارح خودتان پيدا مىكنيد پس باور كنيد كه آن مراحل ديگر هم عملى است.

/ 134