بردگى نسبت به انسانهاى ديگر
بدون شك ما در زندگى خودمان احتياج داريم به خوراك و هر چه بهتر بهتر، احتياج داريم به پوشاك و هر چه عاليتر و بهتر، احتياج داريم به مسكن و هر چه مجللتر بهتر. همين طور احتياج داريم به زن و فرزند، احتياج داريم به تجملات زياد زندگى، و به پول و ماديات علاقه مند هستيم. اما در يك جا ما سر يك دوراهى قرار مىگيريم. احساس مىكنيم كه اينجا يا بايد شرافت و عزت و سيادت و آقايى خودمان را حفظ كنيم ولى با فقر بسازيم، نام بخوريم ولى نان خشك و خالى، لباس بپوشيم لباس ژنده، خانه داشته باشيم خانه تنگ و كوچك و محقر، پول نداشته و در مضيقه باشيم و يا از عزت و آقايى و سيادت خودمان صرف نظر بكنيم. تن به يك ذلت بدهيم، بن به خدمت بدهيم. آن وقت تمام نعمتهاى مادرى براى ما فراهم مىشود. مىبينيم بسيارى از افراد مردم اساسا حاضر نيستند تن به ذلت بدهند ولو به قيمت اينكه ماديات زندگى شان خيلى زياد شود البته بعضيها حاضر مىشوند تن به اين ذلت مىدهند ولى در عين حال همين آدم در عمق وجدانش احساس يك سرشكستگى مىكند.سعدى در گلستان مىگويد: دو برادر بودند، يكى توانگر و ديگرى درويش، توانگر به قول او - در خدمت ديوان بود، خدمتگزار بود، ولى آن درويش يك آدم كارگر بود و به تعبير سعدى از زور بازوى خودش نان مىخورد مىگويد برادر توانگر يك روز به برادر درويش گفت: برادر! تو چرا خدمت نمى كنى تا از اين مشقت برهى تو هم بيا مثل من در خدمت ديوان تا از اين رنج و زحمت و مشقت، از اين كارگرى، از اين هيزم شكنى، از اين كارهاى بسيار سخت رهايى يابى. مىگويد برادر درويش جواب داد: تو چرا كار نمى كنى تا از دلت خدمت برهى تو به من مىگويى تو چرا خدمت نمى كنى تا از اين رنج و مشقت كار برهى، من به تو مىگويم تو چرا كار نمى كنى، متحمل رنج و مشقت نمى شوى تا از ذلت خدمت برهى او خدمت را با آنهمه مال و ثروت و توانايى كه دارد (ولى چون خدمت است چون سلب آزادى است، چون خم شدن پيش غير است) ذلت تشخيص مىدهد بعد مىگويد خردمندان گفته اند كه نان خود خوردن و نشستن، به كه كمر زرين بستن و در خدمت ديگرى ايستادن:
به دست آهن تفته كردن خمير
به از دست بر سينه پيش امير
به از دست بر سينه پيش امير
به از دست بر سينه پيش امير
كد كد العبد آن احببت آن تصبح حرا
لا تقل ذا مكسب يزرى فقصد الناس ازرى
انت ما اشتغنيت عن غيرك اعلى الناس قدرا
و اقطع الامال من مال بنى آدم طرا
انت ما اشتغنيت عن غيرك اعلى الناس قدرا
انت ما اشتغنيت عن غيرك اعلى الناس قدرا