تازه من تا اين درجه گفتم. يك درجه برويم بالاتر، مالك خاطرات نفس خودمان، خاطرات ضمير خودمان (باشيم) اين مساله را كاملا توجه بفرماييد همانهايى كه از ما كه مالك چشم خودمان هستيم مالك زبان خودمان هستيم، مالك زبان خومان هستيم. مالك شهوت خودمان هستيم، مالك عصبانيت خودمان هستيم، مالك يك موضوعى نيستيم، هيچ كدام از همينهايى كه اينجا نشسته ايم (شايد در اينجا اولياء الله باشند، من نمى دانم) مالك خاطرات ذهنى و خاطرات نفسانى خودمان نيستيم. يعنى چه يعنى اين تداعى معانى اى كه در ذهن ما رخ مىدهد بدون اينكه اختيارش دست ما باشد. از اين شاخ مىرود به آن شاخ، از آن شاخ مىرود به اين شاخ... قوه خيال ما حكم يك گنجشك را دارد. گنجشك را بالاى درخت ديده ايد، مىرود بالاى اين شاخه، فورا مىرود بالاى اين شاخه ديگر، باز مىبرد بالاى شاخه ديگر، باز مىرود بالاى شاخه ديگر. قوه خيال ما دائما از اين شاخه به آن شاخه مىپرد. به ما مىگويند خواهش مىكنم ده دقيقه تمركز ذهن براى خودت ايجاد كن كه فقط درباره يك موضوع بينديشى. اگر توانستيم به ما و شما مىگويند نماز كه مىخوانى تمركز ذهن و حضور قلب داشته باش. لا صلوة الا بحضور القلب نماز بدون حضور قلب قبول نيست، صحيح است، يعنى به تو نمى گويند چرا نماز نخواندى، اما قبول نيست يعنى تو را به جايى نمى برد، خاصيتى براى تو ندارد. تا گفتيم الله اكبر، اگر فرض كنيد مغازه دار هستيم مثل اين است كه قفل در مغازه مان را باز كرديم، حمد و سوره را مىخوانيم اما دلمان در مغازه است، دلمان در اداره است، دلمان در فلان ملك ماست، دلمان دنبال فلان شهوت است، يك وقت متوجه مىشويم كه گفتيم السلام عليكم و رحمة الله و بركاته. از بس هم زياد نماز خوانده ايم قهرا عادت شده است، اشتباه نمى كنيم، به طور خودكار از الله اكبر تا السلام عليكم مىرويم و تمام مىكنيم بدون اينكه هيچ بفهميم، و حال آنكه در نماز بايد حضور قلب و تمركز ذهن باشد نگوييد نشدنى است. خير، شدنى است، خيلى هم شدنى است، با عبوديت (العبوديه جوهرة كنهها الربوبية) اگر شما كوشش كنيد در راه عبوديت قدم برداريد واقعا مىتوانيد نمازى بخوانيد كه اگر پنج دقيقه طول مىكشد در تمام اين پنج دقيقه فقط متوجه خدا باشيد، ده دقيقه نماز مىخوانيد متوجه خدا باشيد، اصلا ذهنتان از غير خدا به هيچ چيزى منصرف نشود، نيم ساعت، يك ساعت (به همين حال باشيد) بعد مثل بعضى از اولياء الله باشيد كه از اول شب تا صبح يكسره عبادت كنيد و ذهنتان به هيچ چيزى غير از خدا التفات پيدا نكند، آنچنان غرق بشويد كه حتى اگر بيايند بيخ گوش شما داد و فرياد هم بكنند شما نشنويد و نفهميد و متوجه نشويد اينقدر ذهن شما متمركز بشود.