فصل پنجم: بزرگوارى و بزرگوارى روح
اين سخنرانى در 17 آبان 1349 شمسى مطابق 7 شوال 1390 قمرى در حسينيه ارشاد ايراد شده استبزرگى و بزرگوارى روح
بسم الله الرحمن الرحيمالحمد الله رب العالمين بارى الخلائق اجمعين و الصلاة و السلام على عبدالله و رسوله و حبيبه و صفيه، سيدنا و نبينا و مولانا ابى القاسم محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم و على آله الطيبين الطاهرين المعصومين، اعوذ بالله من الشيطان الرجيم:يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى (146)در جلسه اى كه به مناسبت تولد وجود مقدس اباعبدالله الحسين در اينجا منعقد بود بحثى درباره اين مطلب كردم كه اگر كسى روح بزرگ بشود، خواه ناخواه تن او به زحمت و رنج مىافتد. تنها آن تن ها و بدنهايى كه آسايش كامل و احيانا عمر دراز، خوابهاى بسيار راحت، خوراكهاى بسيار لذيذ و اين گونه چيزها بهرمند مىشوند كه داراى روح هاى حقير و كوچكند، اما افرادى كه روح بزرگ دارند، همين بزرگى روح آنها سبب رنج تن آنها و احيانا كوتاهى عمر آنها مىشود، سبب بيماريهاى تن آنها مىشود. درباره اين مطلب مقدارى بحث كردم، مخصوصا شعر متنبى را خواندم كه مىگويد:
اذا كانت النفوس كبارا
تعبت فى مرادها الاجسام
تعبت فى مرادها الاجسام
تعبت فى مرادها الاجسام
همت بلند دار كه مردان روزگار
از همت بلند به جايى رسيده اند
از همت بلند به جايى رسيده اند
از همت بلند به جايى رسيده اند
بلبل به باغ و جغد به ويرانه تاخته است
هر كس به قدر همت خود خانه ساخته است
هر كس به قدر همت خود خانه ساخته است
هر كس به قدر همت خود خانه ساخته است