حديث قدسى - آزادی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزادی معنوی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حديث قدسى

اين حديث قدسى چقدر عالى توبه را توصيف مىكند: انين المذنبين احب الى من تسبيح المسبحين خداى تبارك و تعالى، اين رحمت مطلقه و كامله فرمود: نامه گنهكاران در نزد من محبوبتر است از تسبيح تسبيح كنندگان برويد به درگاه خداى خودتان ناله كنيد فكر كنيد تا گناهان به يادتان بيايد به كسى نگوييد، اقرار به گناه پيش ديگران گناه است، ولى در دل خودتان (خودتان كه مىدانيد خودتان قاضى و مواخذ وجود خودتان باشدى) گناهانتان را در نظر بگيريد بعد اين گناهان را ببريد پيش ذات پروردگار، تقصيرهاى خودتان را بگوييد، ناله كنيد، تضرع كنيد، طلب مغفرت كنيد، طلب شستشو كنيد. خدا شما را مىآمرزد، روح شما را پاك و پاكيزه مىكند به دل شما صفا عنايت مىكند، لطف خودش را شامل حال شما مىكند و از آن پس يك لذتى، يك حالتى در شما ايجاد مىشود كه شيرينى عبادت را در ذائقه خودتان احساس مىكنيد، گناهان و لذات گناهان در نظر شما كوچك مىشود، ديگر رغبت نمى كنيد كه برويد فلان فيلم شهوانى را ببينيد، رغبت نمى كنيد كه به ناموس مردم نگاه كنيد، رغبت نمى كنيد كه غيبت كنيد، دروغ بگوييد يا به مردم تهمت بزنيد، مىبينيد اصلا همه رغبتتان به كارهاى پاك و خوب است.

بعد على عليه السلام شش شرط براى استغفار ذكر كرد كه دو تايش ركن توبه است، دوتايش شرط قبول توبه و دوتاى ديگرش شرط كمال توبه ان شاء الله فردا شب اين حديث را براى شما شرح مىدهم.

شما مىبينيد آن پاكترين پاكان لذتشان در اين بوده كه با خداى خودشان سخن بگويند: همواره از تقصير و كوتاهى خودشان، از گناه خودشان - كه گناه آنها به نسبت ما ترك اولى است و از ترك اولى هم يك درجه بالاتر است - سخن بگويند (حسنات الابرار سيئات المقربين) دعاى ابوحمزه را بخوانيد، ببينيد على بن الحسين با خداى خودش چگونه حرف مىزند، چه جور ناله مىكند! (انين المذنبين احب الى من تسبيح المسبحين) اين دعاى ابوحمزه ناله على بن الحسين است، اندكى با اين ناله بنده پاك خدا آشنا بشويم. اينها لذتشان در اين بود كه وقتى با خداى خودشان حرف مىزنند همواره از نيستى خودشان، از فقر خودشان، از احتياج و نياز خودشان، از كوتاهى كردن هاى خودشان بگويند. همواره مىگويند خدايا آنچه از من است كوتاهى است و آنچه از توست رحمت و لطف است. مولاى مولاى اذا رايت ذنوبى فزعت و اذا رايت كرمك طمعت (33) از على بن الحسين است: خداى من، مولاى من، آقاى من! چشمم كه به گناهان خودم مىافتد، خوف و فزع و ترس مرا فرا مىگيرد اما يك نظر كه به تو مىكنم، رحمت تو را كه مىبينم، رجا و اميد در دل من پيدا مىشود، من هميشه در ميان خوف و رجا هستم، به يك چشم به خودم نگاه مىكنم خوف مرا مىگيرد، به چشم ديگر به تو نگاه مىكنم رجا بر من غالب مىشود. بله، آنها چنين بودند. دو كلمه هم ذكر مصيبت براى شما بكنم.

در عصر تاسوعا لشكر عمر سعد طبق دستور عبيدالله زياد حمله كردند. همين شبانه مىخواهند با حسين عليه السلام بجنگند. حسين به وسيله برادرش ابوالفضل العباس از اينها مىخواهد كه يك شب را مهلت بدهند. مىگويد: برادر جان! به اينها بگو همين امشب را به ما مهلت بدهند، من فردا مىجنگم. من اهل تسليم نيستم. مىجنگم اما يك امشب را به ما مهلت بدهند (وقت غروب بود) بعد براى اينكه گمان نكنند كه حسين مىخواهد دفع الوقت كند، اين جمله را گفت: برادر! خدا خودش مىداند كه من مناجات با او را دوست دارم. من مىخواهم امشب را به عنوان شب آخر عمرم با خداى خودم مناجات با او را دوست دارم من مىخواهم امشب را به عنوان شب آخر عمرم با خداى خودم مناجات كنم و شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم.

آن شب عاشورا اگر بدانيد چه شبى بود! معراج بود، يك دنيا شادى و بهجت و مسرت حكمفرما بود. در آن شب خودشان را پاكيزه مىكردند، حتى موهاى بدنشان را مىستردند. خيمه اى بود به نام خيمه تنظيف، كسى داخل خيمه بود، دو نفر ديگر بيرون خيمه ايستاده و نوبت گرفته بودند، يكى از آنها - كه ظاهرا برير است - با ديگرى شوخى و مزاح مىكرد آن ديگرى به او گفت: امشب شب مزاح نيست. گفت: اساسا من اهل مزاح نيستم ولى امشب شب مزاح است! وقتى كه ديگران آمدند اين توابين و مستغفرين را ديدند، مىدانيد درباره شان چه گفتند؟ پس از آنكه از كنار خيمه هاى حسين گذشتند، گفتند (دشمن اين حرف را مىگويد): لهم دوى كدوى النحل مابين راكع و ساجد (34) مثل اينكه انسان را كنار كندوى زنبور عسل گذشته باشد صداى زمزمه زنبورها چگونه بلند است صداى زمزمه حسين و اصحابش به ذكر و دعا و نياز و استغفار اين گونه بلند بود.

حسين عليه السلام مىگويد: من امشب را مىخواهم شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم (مى خواهد شب معراج خودش قرار بدهد)، آن وقت آيا ما نيازى به توبه نداريم! آنها نياز دارند و ما نيازى نداريم! بله، آن شب را حسين بن على با اين وضع بسر برد، با اين حال عبادت بسر برد، به كارهاى خود و اهل بيتش رسيدگى كرد و در آن شب بود كه آن خطابه غرا را براى اصحاب خودش قرائت كرد.

/ 134