بعد على عليه السلام دو موضوع را فرمود كه شرط كمال توبه واقعى است. فرمود: توبه آن وقت توبه است كه اين گوشتهايى را كه در حرام رويانيده اى آب كنى، اينها گوشت انسان نيست. يعنى چه يعنى اين گوشتهايى كه در مجالس شب نشينى در بدن آمده است، اين هيكلى كه درست كرده اى از حرام و استخوانت از حرام است، پوستت از حرام است، گوشتت از حرام است، خونت از حرام است، بايد كوشش كنى كه اينها را آب كنى و بجاى اينها گوشتى كه از حلال روييده باشد پيدا شود. خودت را ذوب كن. حتما باور نمى كنيد.ابوى ما نقل مىفرمودند كه مرحوم حاج ميرزا حبيب رضوى خراسانى - كه شعرهايش را حالا زياد مىشنويد و يكى از مجتهدين بزرگ خراسان و مردى عارف و فيلسوف و حكيم بوده است - هيكل خيلى بزرگى داشت و مرد بسيار چاقى بود. اين مرد در اواخر عمرش با شخصى كه اهل دل و معنا و حقيقت بوده مصادف مىشود. حاج ميرزا حبيب با آن مقامات علمى و با آن شهرت اجتماعى و با اينكه مجتهد درجه اول خراسان بود، رفت پيش اين مرد زاهد متقى و اهل معنى زانو زد. ايشان گفتند: بعد از مدتى حاج ميرزا حبيب با آن هيكل را ديدم در حالى كه كوچك شده بود. (مردم مىروند اروپا براى لاغر شدن رژيم غذايى مىگيرند!) ما ديديم هيكل حاج ميرزا حبيب در آخر عمرش كوچك شده، آب شده. مصداق سخن على عليه السلام شد كه اين گوشتهايى را (البته من به ايشان جسارت نمى كنم و نمى گويم از راه حرام) كه در حال غفلت روييده است، آب كن.