در جلسه گذشته مقدارى راجع به عبوديت، بندگى حق و حق پرستى و آثارى كه عبوديت براى بشر دارد صحبت كردم و حديثى را از امام صادق عليه السلام كه در مصباح الشريعه روايت شده است عنوان كردم. حديث اين بود: العبودة جوهره كنهها الربوبيه و در اطراف اين حديث توضيحاتى دادم ولى توضيحات گذشته احتياج دارد كه بيان بيشترى در اطراف آنها بكنم و ضمنا مطلبى را كه وعده دادم كه در اين جلسه صحبت كنم يعنى مساله تقرب به خداوند كه روح عبادت است، به عرض شما مىرسانم. اول مساله تقرب را براى شما عرض مىكنم.شما همه وقتى كه مىخواهيد عبادتى انجام بدهيد، مثلا نمازى بخوانيد، روزه اى بگيرند، حجى انجام بدهيد و يا زكاتى بدهيد، نيت مىكنيد و در نيت خودتان مىگوييد: نماز مىخوانم قربة الى الله يعنى نماز مىخوانم براى اينكه به خداى تبارك و تعالى در نزديك بشوم، روزه مىگيرم قربة الى الله براى اينكه به خدا نزديك بشوم، حج مىكنم قربة الى الله براى اينكه به خدا نزديك بشوم، احسان مىكنم، به انسانهاى ديگر خدمت مىكنم براى اينكه به خدا نزديك بشوم.من مىخواهم اين معنى نزديك شدن به خدا را در اين جلسه براى شما توضيح بدهم كه اساسا نزديك شدن به خدا معنى دارد يا ندارد، و عبارت ديگر آيا نزديك شدن به خدا يك نزديكى حقيقى است واقعا بشر به يك وسيله عبادت و طاعت (آن عبادت و طاعت به هر شكلى مىخواهد باشد) به خدا نزديك مىشويم، يك تعبير است، يك مفهوم مجازى است، چطور؟ من دو مثال براى شما عرض مىكنم، يكى در موردى كه نزديكى شيئى با شيئى نزديكى حقيقى است و يكى در موردى كه نزديك شدن يك شى ء به شى ء ديگر يك تعبير مجازى است، حقيقى و واقعى نيست.