كلمه مولا
در مقدمه سخنم مطلبى را به مناسبت امروز كه روز ولادت مولاى متقيان على عليه السلام است و من به همين مناسبت اين بحث را انتخاب كردم، عرض مىكنم از جمله كلماتى كه ما زياد درباره وجود مقدس ايشان استعمال مىكنيم كلمه مولا است: مولاى متقيان، مولى الموالى و گاهى مولا به طور مطلق، مولا چنين فرمود به قول مولا چنين اين كلمه را اول بار شخص مقدس رسول اكرم درباره على عليه السلام در آن جمله معروف كه شيعه و سنى درباره آن اتفاق نظر دارند اطلاق كرد، فرمود: من كنت مولاه فهذا على مولاه (2) آن كه من مولاى او هستم، اين على (كه من دست او را بلند كرده ام) مولاى اوست. بگذريم از اينكه در قرآن هم آيه اى هست كه اين كلمه در آن به كار رفته و در تفسير آن وارد شده مقصود على عليه السلام است، آنجا كه مىفرمايد: فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المومنين (3) ولى اين جمله اى كه عرض كردم نص صريح رسول اكرم است.كلمه مولا يعنى چه امشب نمى خواهم درباره كلمه مولا زياد صحبت كنم. همين قدر اجمالا عرض مىكنم كه مفهوم اصلى اين كلمه قرب و دنو است. در مورد دو چيز كه پهلوى يكديگر و متصل به يكديگر باشند، كلمه ولا يا ولى يا كلمه مولا به كار برده مىشود و لهذا غالبا در دو معنى متضاد به كار مىرود. مثلا به خداوند اطلاق مولا نسبت به بندگان شده است و بالعكس، به آقا هم اطلاق شده و به غلام هم گفته مىشود يكى از معانى كلمه مولا كه مقصودم همين است، معتق يعنى آزاد كننده است. به كسى كه آزاد مىشود معتق مىگويند. كلمه مولا، هم به معتق اطلاق شده است و هم به معتق يعنى هم به آزادكننده مولا مىگويند، هم به آزاد شده.اينكه رسول اكرم فرمودند: من كنت مولاه فهذا على مولاه مقصود چيست مقصود كداميك از معانى مولا است من نمى خواهم بگويم كه چه معانى از نظر عقيده خودم در اينجا درست است ولى به مناسبت بحثم عرض مىكنم ملاى رومى همين حديث را در مثنوى آورده و يك ذوقى به خرج داده است و از كلمه مولا يعنى معتق يعنى آزادى بخش را گرفته است. ظاهرا در دفتر ششم مثنوى است. داستان معروفى دارد، داستان قاضى خيانتكار و زن، كه قاضى مىخواهد در صندوق مخفى بشود او را مخفى مىكنند و به دوش حمال مىدهند بعد قاضى به آن حمال التماس مىكند كه هر چه مىخواهى به تو مىدهم، تو برو و معاون مرا خبر كن تا بيايد اين صندوق را بخرد معاون او را خبر مىكنند، مىآيد صندوق را مىخرد و او را آزاد مىكند بعد ملا از اينجا گريز مىزند، مىگويد: همه ما در صندوق شهوات تن زندانى شهوات تن زندانى هستيم ولى خودمان نمى دانيم احتياج به آزاد كننده اى داريم كه ما را از اين صندوق شهوات نفس و بدن نجات بخشد، انبياء و مرسلين آزادكننده و نجات بخش هستند. سپس مىگويد:
زين سبب پيغمبر با اجتهاد
گفت هر كس را منم مولا و دوست
كيست مولا، آن كه آزادت كند
بند رقيت ز پايت بر كند
نام خود وان على مولا نهاد
ابن عم من على مولاى اوست
بند رقيت ز پايت بر كند
بند رقيت ز پايت بر كند