معنى آزادى - آزادی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزادی معنوی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معنى آزادى

حال ببينيم معنى آزادى چيست. اين آزادى و آزادگى كه مىگويند يعنى چه آزادى يكى از لوازم حيات و تكامل است، يعنى يكى از نيازمنديهاى موجود زنده آزادى است. فرق نمى كند كه موجود زنده از نوع گياه باشد يا از نوع انسان، هر حال نيازمند به آزادى است. منتها آزادى گياه متناسب با ساختمان آن است، آزادى حيوان طور ديگرى است، انسان به آزاديهاى ديگرى ماوراى آزاديهاى گياه و حيوان نياز دارد. هر موجود زنده خاصيتش اين است كه رشد مىكند، تكامل ندارند، نيازمند به آزادى هم نيستند. اصلا آزادى براى جمادات مفهوم ندارد. ولى گياه بايد آزاد باشد. موجودات زنده براى رشد و تكامل به سه چيز نياز دارند:

1. تربيت


2. امنيت


3. آزادى

تربيت عبارت است از يك سلسله عوامل كه موجودات زنده براى رشدشان به آنها احتياج دارند. مثلا يك گياه براى رشد و نموش به آب و خاك احتياج دارد به نور و حرارت احتياج دارند يك حيوان احتياج به غذا دارد و يك انسان تمام احتياجات گياه و حيوان را دارد، بعلاوه يك سلسله احتياجات انسانى كه همه آنها در كلمه تعليم و تربيت جمع است اين عوامل به منزله غذاهايى است كه بايد به يك موجود زنده برسد تا رشد بكند باور نكنيد كه يك موجود زنده بتواند بدون غذا رشد بكند قوه غاذيه يكى از لوازم زندگى موجود زنده است.

دومين چيزى كه موجود زنده به آن احتياج دارد امنيت است امنيت يعنى چه يعنى موجود زنده چيزى را در اختيار دارد، حيات دارد، لوازم و وسايل حيات را هم دارد، بايد امنيت داشته باشد تا آنچه را دارد از او نگيرند، يعنى از ناحيه يك دشمن، از ناحيه يك قوه خارجى، آنچه دارد از او سلب نشود. انسان هم به تعليم و تربيت احتياج دارد و هم به امنيت، يعنى جان دارد جانش را از او نگيرند، ثروت دارد ثروتش را از او نگيرند، سلامت دارد سلامتش را از او نگيرند، آنچه را دارد از او نگيرند.

سومين چيزى كه هر موجود زنده اى به آن احتياج دارد آزادى است. آزادى يعنى چه يعنى جلوى راهش را نگيرند پيش رويش مانع ايجاد نكنند. ممكن است يك موجود زنده امنيت داشته باشد، عوامل رشد هم داشته باشد ولى در عين حال موانع جلوى رشدش را بگيرد، مثلا يك درخت وقتى مىخواهد رشد بكند بايد جلويش فضاى بازى باشد اگر شما نهالى را در زمين بكاريد در حالى كه بالاى آن يك سقف بزرگى باشد. ولو اين نهال نهال چنار باشد امكان رشد براى آن نيست هر موجود زنده اى كه مىخواهد راه رشد و تكامل را طى كند، يكى از احتياجاتش آزادى است پس آزادى يعنى چه يعنى نبودن مانع، انسانهاى آزاد انسانهايى هستند كه با موانعى كه در جلوى رشد و تكاملشان هست مبارزه مىكنند، انسانهايى هستند كه تن به وجود مانع نمى دهند، اين هم تعريف مختصرى از آزادى.

/ 134