جلد هفتم (6) سوره انعام، مكى است و 165 آيه دارد سوره الأنعام (6): آيات 1 تا 3 بيان اينكه سوره انعام مكى و داراى سياق واحد مىباشد، و نقل اقوالى در مورد اينكه بعضى آيات اين سوره مدنى است ثناى خداى تعالى در سه آيه اول سوره انعام متضمن اشاره به معارفى است كه ماده اساسى شريعت مىباشند جهت و سبب جمع آوردن" ظلمات" و مفرد آوردن" نور" در جمله:" وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ" معناى" اجل" و مراد از" اجل مسمى" وجوهى كه در بيان مراد از دو قسم اجل در آيه:" ثُمَّ قَضى أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ" ذكر شده است بحث روايتى:رواياتى در باره فضيلت سوره مباركه انعام رواياتى در بيان مراد از اجل معلق و اجل مسمى سوره الأنعام (6): آيات 4 تا 11 دو وجه در مراد كفار از در خواست نزول ملائكه چگونه انسان در عين علم به چيزى در آن چيز گمراه مىشود؟ چون دنيا دار اختيار است و دعوت الهى متوجه انسان مختار است رسول بايد يكى از خود مردم باشد نه از ملائكه سوره الأنعام (6): آيات 12 تا 18 اقامه برهان بر معاد با استناد به مالكيت مطلقه خداوند متعال و رحمت او توضيحى در مورد" سميع" و" عليم" بودن خداى سبحان عوامل پيدايش مرام بت پرستى احتجاج عليه بت پرستان با بهره جستن از منطق خودشان معناى" قاهر" بودن خداى سبحان و فرق آن با قهر و غلبه موجودات بر يكديگر سوره الأنعام (6): آيات 19 تا 20 انذار و تخويف، در دعوت نبوت مؤثرتر از تبشير و تطميع بوده است جمله:" لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ" شاهد بر ابدى و جهانى بودن رسالت پيامبر اسلام (ص) مىباشد بحث روايتى بيان روايتى از امام رضا عليه السلام در باره سه مذهب و مسلك مردم در توحيد رواياتى در ذيل جمله:" وَ مَنْ بَلَغَ" و در باره معرفت اهل كتاب نسبت به پيامبر اسلام (ص) سوره الأنعام (6): آيات 21 تا 32 توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عز و جل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالمتر است قول به جواز شفاعت پيغمبر (ص) و ائمه معصومين (ع) و اولياء اللَّه شرك نيست معناى" فلاح" توضيح اينكه: ظالمان" فلاح" نمىيابند و به آرزوها و اهداف خود نمىرسند (إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) بيان اينكه مشركين در قيامت آلهه دروغين خود را نمىيابند از آنجا كه دروغگويى عادت و ملكه كفار شده، در قيامت نيز كه روز بروز حقائق و كشف سرائر است دروغ مىگويند مواجه شدن با آتش و هول روز قيامت كفار را به تمناى رجوع به دنيا وادار مىكند نه ظهور حق وجوه نهگانهاى كه در باره آنچه كه كفار در دنيا مخفى داشته و در آخرت آشكار مىشود، گفته شده است دروغ گفتن كفار، در آرزوى رجوع به دنيا و عدم تكذيب آيات خدا بحث روايتى روايات و شواهدى در مورد ايمان جناب ابو طالب دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله:" وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ ..." سوره الأنعام (6): آيات 33 تا 36 معناى جمله:" فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ" مراد از:" كلمة اللَّه"،" قول اللَّه" و" وعد اللَّه" در عرف قرآن مجيد دعوت به حق و قبول آن بايد در مجراى اختيار جريان يابد گو اينكه خداوند بر هدايت اجبارى و اضطرارى مردم قادر است چرا مشيت خداى تعالى بر هدايت همگانى انسانها با حفظ اختيار آنها، تعلق نگرفته است؟ توصيف مؤمنين به وصف حيات و شنوايى و توصيف مشركين و معرضين به وصف مردگى، كرى و كورى بحث روايتى سوره الأنعام (6): آيات 37 تا 55 سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص) درخواست معجزه از او كردند جهل به دو امر بوده است گفتارى پيرامون اجتماعات حيوانى پاسخ به چند سؤال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشر امثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و ... تامل و دقت در" مختار" بودن بود و حالات نفسانيهاى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مىدهد اختلاف فاحشى كه در مبادى" اختيار" و اسباب آن در انسان وجود دارد مىتوان گفت حيوانات هم تا اندازهاى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند چند احتمال در معناى" كتاب" در" ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ" سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به" امت بودن" و" محشور شدن" حيوانات غير انسانى گفته شده است نكتهاى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى، گاه به وصل و گاه به فصل، وجود دارد در شدائد و سختىها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است بيان اينكه دعا در مورد امر حتمى الوقوع و نيز دعا با ياس از اجابت، دعا نيست، و دعاى كافران از اينگونه است ابتلاء امم قبل از امت اسلام به" باساء" و" ضراء"، تا شايد در برابر خدا سر فرود آورند تا زمانى كه شدت باسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدى انسان مشرك بروز نمىكند احتجاج عليه مشركين به عجز شركاى ادعايى و بتهايشان از هر دخل و تصرفى در عالم مشركين، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان عذاب نمىشوند مراد از:" خَزائِنُ اللَّهِ" مراد از اينكه فرمود:" من علم غيب ندارم" اينست كه از ناحيه خودم مستقلا علم به غيب ندارم جمله:" وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ" تعبير ديگرى است از:" إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ" فرق بين پيامبر (ص) و ديگر مردمان، مانند فرق بينا و نابينا است وجه اينكه در جمله:" لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ" شفاعت، بدون استثناء، نفى شده است. معناى جمله:" وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا" با توجه به اينكه مشركين مورد خطاب در سوره انعام، معتقد به حشر نبودهاند بر حذر داشتن رسول خدا (ص) از راندن مؤمنين فقير، كه خواست امتياز طلبهاى ثروتمند بود نظر راغب اصفهانى در مورد معناى" وجه" در:" وجه اللَّه"،" وجه ربك" و امثال آن معناى جمله:" ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ" كرامت و عزت، با شكر كه همانا توحيد است همراه مىباشد و تفاوتهاى مادى، امتحان است چند نكته در باره توبه كه از آيه:" وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ ..." استفاده مىشود بحث روايتى چند روايت در باره" قدريه" و توضيحى در مورد حديث معروف:" قدريه مجوس اين امت است" چند روايت در مورد سنت" املاء" و" استدراج" و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا رواياتى پيرامون در خواست اشراف و اغنياء از پيامبر (ص) كه فقرا را از خود دور كند، و نهى خداوند از اين عمل توضيحى در باره روش تطبيق، در تفسير آيات قرآن و روايات شان نزول، و اشاره به اينكه اين روايات، قابل اعتماد نيستند سوره الأنعام (6): آيات 56 تا 73 گفتارى در معناى حكم و اينكه حكم تنها از آن خدا است حكم تكوينى، مختص به خدا و حكم تشريعى، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است گفتارى در معناى حقيقت فعل و حكم خداوند متعال افراط و تفريط دو گروه از مسلمين در مساله حسن و قبح و رابطه آن با تشريع شرايع و احكام الهى، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نه آن چنان كه افعال و احكام بشرى چنين است عقول بشرى از درك تمام حقائق عاجز است جهات حسن و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اين جهات نيست معناى خزائن غيب و مراد از" مَفاتِحُ الْغَيْبِ" مراد از" كِتابٍ مُبِينٍ" فرق" كِتابٍ مُبِينٍ" با" مفاتح غيب" عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ...) حقيقت انسان كه از آن به" من" تعبير مىشود، همان روح انسانى است و بس جهت و هدف از گماشتن ملائكه" حفظه" براى آدمى تا زمان مرگ ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارىهاى شديد تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى وجوهى كه در معناى" عذاب از فوق" در آيه شريفه گفته شده است پيشگويى تفرقه امت و درگيرىهاى بين آنها پس از رسول خدا (ص) مراد از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده، مخالفت و اعتراض كردند و راه مخالفت را براى سايرين باز كردند آميزش با گناهكاران و حضور در مجلس معصيت، خطر وقوع در معصيت را براى انسان افزايش مىدهد استدلال فاسد و عجيب برخى، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بودهاند معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى) وجه و جهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت بحث روايتى رواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص) و بيان اختلاف و عدم اعتبار اين روايات چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مىكنند سوره الأنعام (6): آيات 74 تا 83 بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم (ع) در اين آيات، كه به رفتار فطرى يك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بار به مظاهر مادى عالم برخورد مىكند، شباهت دارد هر چه اشتغال و سرگرمى به امور مادى بيشتر باشد، توجه به مبدأ و معاد كمتر مىشود ضمير مذكر آوردن براى" شمس" در كلام ابراهيم (ع):" هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ" شاهد بر اينست كه آن حضرت همچون انسانى فرضى كه خبر از هيچ چيز ندارد سخن گفته است اختلاف مفسرين در معناى كلمه" آزر" و اينكه آزر چه نسبتى با ابراهيم عليه السلام داشته است استغفار و دعاى ابراهيم (ع) براى آزر، دعاى صورى بوده و در دنيا واقع شده، نه در آخرت براى شفاعت آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم عليه السلام نبوده است توهم عجيب و غريب بعضى از مفسرين در مورد داستانهايى كه در قرآن كريم نقل شده است كلام الهى، كلام حق و فصل است و هزل و خلاف واقع در آن راه ندارد بتها (اصنام) چه بودهاند؟ مالكيت حقيقى خداى سبحان، مانند مالكيت انسان است نسبت به قوا و افعالش " ملكوت" همان وجود اشياء است به لحاظ انتسابشان به خدا و رؤيت ملكوت به معناى ديدن خدا است با ديدن اشياء و موجودات ستارهاى كه مردم مىپرستيدند و ابراهيم (ع) به آن اشاره فرمود و گفت:" هذا رَبِّي" ستاره" زهره" بوده است مراد از" رب" در كلام ابراهيم (ع) (هذا رَبِّي)، خداوند آفريدگار هستى نيست اينكه ابراهيم (ع) نخست ستاره و ماه و خورشيد را" رب" دانست، از باب محاجه به زبان خصم بوده است ربوبيت ملازم با محبوبيت است و" لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ" يعنى من چيز متغير را رب خود نمىدانم وجه آوردن ضمير مذكر براى" شمس" كه مؤنث است در كلام ابراهيم (ع):" هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ" اقوال مختلفى كه در توجيه تذكير ضمير در جمله مزبور گفته شده است سخن غريب و نادرست يكى از مفسرين كه مدعى است ابراهيم (ع) به زبان عربى سخن مىگفته است جمله:" لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ" حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت، نه حجتى عوامانه و غير برهانى وجه اينكه ابراهيم (ع) افول را در احتجاج آورد نه طلوع را. و بيان اينكه مشركين معتقد به اينكه اجرام سه گانه داراى مقام ايجاد و تدبيرند، نبودهاند اشكالاتى كه بر اقوالى كه در توجيه" لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ" بر مبناى اينكه افول مبناى برهان است وارد شده است وجه جامعى كه فخر رازى براى توجيه آيه بر همان مبنا ذكر كرده است و اشكال آن وجه نكتهاى در مورد ترتيب احتجاجات ابراهيم (ع) عليه بت پرستان و ستاره پرستان هدايت، هميشه از ناحيه خدا است و ضلالت از ناحيه انسان- هيچ چيز غروب كننده و از كف رونده، شايسته محبت و تعلق خاطر نيست معناى" فطر" و" فطرت" و" حنيف" توجيه وجه به سوى خدا به معناى عبادت او است اسلام، دين مطابق با فطرت انسانى و نوع وجودى آدمى است بخش دوم احتجاجات ابراهيم (ع) كه محاجه آن حضرت است با مشركين بعد از اعلام بيزارى از بتها اقوال متعدد مفسرين در توضيح و توجيه جملات ابراهيم (ع) در محاجه با مشركين وجه اينكه ابراهيم (ع) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت پرستى آورده است " امن" و" اهتدا" از خواص و آثار ايمان است، اگر با ظلم پوشيده نشود " ظلم" داراى مفهوم وسيعى است ولى تمام اقسام آن به ايمان ضرر نمىرساند گناه و ظلم اختيارى داراى مصاديق و مراتبى است كه شخص مؤمن مناسب با درجه تقوا و معرفت و ايمانش از مصاديق و مراتب بيشترى از گناه دورى مىكند ايمان به خدا فقط مشروط به دورى از شرك و گناهان كبيره نيست سخن بعضى از مفسرين در تفسير آيه:" الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ ..." و اشكال وارد بر آن ... بحث روايتى رواياتى در مورد تولد و نشو و نماى ابراهيم (ع) در خفا، و اينكه" آزر" پدر يا عموى ابراهيم (ع) بوده است چند روايت در باره ارائه ملكوت به ابراهيم (ع) رواياتى در خصوص جمله" هذا رَبِّي" كه ابراهيم (ع) بر زبان آورد رواياتى در ذيل جمله:" وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ" سخن بعضى كه در توجيه يك روايت گفتهاند: امت ابراهيم فقط مكلف به ايمان بودند و به فروع و احكام مكلف نبودند و بيان فساد اين ادعا فروع و احكامى كه توسط ابراهيم (ع) تشريع شدهاند سبب وجود قوانين" حمورابى" در تورات فعلى گفتارى در باره شخصيت ابراهيم خليل (ع) و سرگذشت او (در چند فصل) 1- داستان ابراهيم از نظر قرآن 2- منزلت ابراهيم در نزد خداوند و موقف بندگىاش - و مواهب خدا به او 3- آثار پر بركتى كه ابراهيم (ع) از خود در جامعه بشرى به يادگار گذاشت 4- تورات فعلى در باره ابراهيم (ع) چه مىگويد؟ 5- تناقضات تورات بهترين دليل بر دستخوردگى آن است وجود نظير نسبتهاى نارواى تورات فعلى به ابراهيم (ع)، در بعض روايات اهل سنت عدم صحت نسبت دروغ گفتن، به ابراهيم (ع) كه در روايات عامه آمده است روايتى جامع از طريق ائمه اهل بيت (عليهم السلام) در باره قضاياى ابراهيم (عليه السلام) ذبيح ابراهيم (ع)، اسماعيل (ع) بوده است نه اسحاق (ع) كلام نادرست طبرى در تاريخ خود كه اسحاق (ع) را ذبيح دانسته 6- تورات بر خلاف قرآن كريم اشكال بعضى از مستشرقين به قرآن در مورد عدم نقل خصوصيات ابراهيم و اسماعيل (ع) و داستان بناى كعبه و ... در سور مكيه و پاسخ بدان اشكال اشكال ديگر به آيات مربوط به احتجاجات ابراهيم (ع) و در آتش انداختن آن حضرت گفتارى بيرونى و مسعودى در باره عقائد ستاره پرستان، بت پرستان و صابئين سوره الأنعام (6): آيات 84 تا 90 بيان آيات:اشاره به استمرار و عدم انقطاع عقيده به توحيد در قرون گذشته، با عنايت و هدايت الهى قرآن كريم دختر زادگان را هم اولاد و ذريه حقيقى مىداند ملاك تفضيل و برترى انبياء (ع) بر ديگر مردم، داشتن هدايت فطرى و بهرهمندى از هدايت خاص و بى واسطه الهى است كوششى كه صاحب المنار براى توجيه ترتيب اسماء انبياء (ع) در سه آيه شريفه، نموده است اشكالاتى كه بر كلام صاحب المنار وارد است دعوت همه انبياء (ع) و تمام شرايع، در حقيقت يكى است اگر چه در سعه و ضيق و اجمال و تفصيل مختلف باشند در هدايت الهى ضلالت راه ندارد و بقاء آن مشروط به شكر، كه عبارتست از عمل به لوازم توحيد و عبوديت مىباشد معانى" حكم" و بيان مراد از دادن كتاب و حكم و نبوت به پيامبران عليهم السلام كتاب در اصطلاح قرآن به چه معناست؟ اقسام سه گانه اطلاق" كتاب" در قرآن مجيد گفتارى در معناى حكم از نظر قرآن بررسى اقوال مختلفى كه در باره اينكه قومى كه موكل بر حفظ دين خدا هستند چه كسانى مىباشند گفته شده است به نظر ما مراد از اين قوم انبياء و معصومين و اتقياء و صلحايند كه همواره پاسدار دين حق مىباشند شريعت اسلام ناسخ شرايع قبل است و امر خداوند در" فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ" به معناى امر به تبعيت از شرايع گذشته نيست بحث روايتى:چند روايت در باره" يسع" يكى از انبياى بنى اسرائيل رواياتى در مورد اينكه دختر زادگان هم از ذريه انسان بشمار مىروند مساله قرابت و ترتب آثار نسب در مورد زنان، و دختر زادگان مسالهاى حقوقى و اجتماعى است كه در اسلام شناخته شده است استناد ائمه اهل بيت عليهم السلام به آياتى از قرآن مجيد براى اثبات اينكه دختر زاده اولاد بشمار مىرود رواياتى در ذيل:" ... فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ" سوره الأنعام (6): آيات 91 تا 105 موارد استعمال كلمه" قدر" و معناى جمله:" وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ" وجود كتب آسمانى و وجود معارف و احكام الهى در بين مردم، دو شاهد بر لزوم هدايت مردم از جانب خدا است بيان اينكه در آيه:" قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ ..." كه در آن به نزول تورات بر موسى احتجاج شده، رسول خدا (ص) مامور به سؤال از يهود شده نه از مشركين اشكالاتى كه بر بيان فوق وارد نموده و گفتهاند مسئول در آيه شريفه مشركين هستند نه يهود، و جواب آن اشكالات آنچه از معارف الهى و ارزشهاى معنوى كه در گوشه و كنار جهان وجود دارد، ميراث انبياء (ع) و از آثار وحى است داشتن بركت و خير كثير و هدايت انسان به سعادت، نشانه نزول قرآن از سوى خدا است گفتارى پيرامون معناى بركت از نظر قرآن بيان اينكه سببيت خدا و بركت او در طول ساير اسباب است، و نزول بركت، با عمل ساير عوامل منافات ندارد مراد از افتراء زدن به دروغ بر خدا در:" مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً" سخنى مرگ ظالمان (مرتكبين افتراء بر خدا، ادعاى نبوت به دروغ و استهزاء به آيات خدا) پس از مرگ، آدمى به بطلان پندارهاى پيشين و پوچى دلبستگى به اسباب و مستقل دانستن آنها در تاثير، آگاه مىشود مراد از انشاء و پديد آوردن بنى آدم از" نفس واحدة" و تقسيم آنان به" مستقر" و" مستودع" وصف" بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" متضمن حجت بر استحاله فرزند داشتن خدا است دقائق و لطائفى كه از جمله:" لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ" استفاده مىشود گفتارى در عموميت خلقت و گسترش دامنه آن در قرآن كريم افعال انسان به خود او نسبت داده شده و قانون" عليت" مسلم دانسته شده است از نظر قرآن ذوات تمامى اشياء مخلوق خدا است ولى اعمال و رفتار آنان منسوب به" تقدير و هدايت" مىباشد دو اشكال بى اساس بر عموميت خلقت: عدم صحت انتساب افعال قبيح به خدا و اينكه عموميت خلقت مستلزم جبر است خلقت و حسن، متلازمند و هر چيزى ذاتا و به لحاظ اينكه آفريده خدا است، نيكو است حسن و قبح، از امور اعتباريه مىباشند و قابل خلق و ايجاد نيستند پاسخ به اشكالى ديگر و بيان اينكه انحصار خلقت و عليت ايجاد در خدا، مستلزم نفى قانون عليت نيست جواب اين شبهه كه عليت خدا در بقاء اشياء مستلزم توارد و اجتماع دو علت مستقل در معلول واحد است قول به اينكه موجودات در حدوث محتاج به خدا و در بقاء بى نياز از خدايند با برهان فاعلى و برهان غايى اثبات بر صانع، منافات دارد بحث روايتى رواياتى در مورد نزول آيه:" وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ ..." در باره عبد اللَّه بن سعد بن ابى سرح روايتى راجع به" طينت" آدمى رواياتى در باره" مستقر" و" مستودع" در آيه شريفه چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ) سوره الأنعام (6): آيات 106 تا 113 در نظام عالم تشريع نيز سنت عليت و معلوليت حاكم است و هدايت نصيب كسى مىشود كه در صدد تحصيل آن باشد مراد از اينكه پيامبر (ص) حفيظ و وكيل بر مردم نيست نهى از هر كلام زشتى نسبت به مقدسات دينى اقسام لذايذ وجه اينكه لذات موافق با هواى نفس و گناهان بدون واسطه به خدا نسبت داده نمىشود اقوال متعددى كه در باره مراد از زينت دادن اعمال در" كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ" گفته شده است ايمان آوردن مردم منوط به مشيت الهى است و كفرشان نيز خارج از مشيت خدا نمىباشد بحث روايتى:(رواياتى در ذيل آيات شريفه گذشته: نهى از سب خدايان مشركين، ايمان نياوردن كفار و ...) سوره الأنعام (6): آيات 114 تا 121 معناى" كلمة" و موارد استعمال آن در قرآن مراد از تماميت كلمه به صدق و عدل در:" تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ ..." كمال يافتن شرايع- با تشريع شريعت اسلام است در امورى از قبيل معارف الهى و شرايع، نبايد به حدس و تخمين بسنده كرد و جز به علم و يقين تكيه نبايد كرد مراد از گناه ظاهرى و گناه باطنى در:" ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ" و اقوال مفسرين در اين باره خطاب به مؤمنين كه اگر در خوردن مردار، از مشركين پيروى كنند در زمره آنان قرار خواهند گرفت بحث روايتى :(رواياتى در ذيل جمله" وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ ... ..." و تذكيه حيوانات و) سوره الأنعام (6): آيات 122 تا 127 بيان آيات:تشبيه ايمان، به حيات و نور، و كفر، به مرگ و تاريكى بيان اينكه حقيقتا مؤمن در حياتى جز زندگى ساير انسانها بسر مىبرد و از اراده و شعورى فوق اراده و شعور ديگران برخوردار است مكر بزرگان و اعيان هر قريه در برابر دعوت انبياء و استهزائشان به رسالت پيغمبر (ص) معناى" شرح صدر" و بيان اينكه خداوند براى هدايت بنده سينه او را شرح و توسعه مىدهد دو اشتباه در مورد انتساب هدايت و ضلالت انسان به خداى تعالى گفتارى در معناى هدايت الهى تقسيم هدايت الهى به دو قسم: تكوينى و تشريعى. و تقسيم هدايت تشريعى به دو قسم: ارائه طريق و ايصال به مطلوب بحث روايتى :(در ذيل آيات مربوط به حيات و نور شخص مؤمن و شرح صدر ...) سوره الأنعام (6): آيات 128 تا 135 بين قضاى الهى و اختيار انسان، مزاحمتى نيست سلطه و ولايت شياطين بر انسان، قهرى نيست، بلكه به اعتراف كفار در قيامت، نتيجه معامله طرفينى است سنت الهى چنان نيست كه مردم بى خبر را (قبل از اتمام حجت) هلاك سازد نفى جميع انحاء ظلم از خداى متعال در جمله:" وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ" بحث روايتى :(چند روايت در باره محبت ظالم، انتقام از ظالم بدست ظالمى ديگر، آرزوى دراز) سوره الأنعام (6): آيات 136 تا 150 بيان آيات شريفه، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردن فرزندانشان در برابر بتها، و بعض احكام در مورد خوردنىها، مىباشد مراد از نهى از اسراف در:" وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ" خداوند متعال به مشيت تكوينى خود از هيچكس ايمان نخواسته است بحث روايتى:رواياتى در مورد حق فقرا و مساكين در محصول زراعت معناى:" ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ ..." در قيامت از جاهل سؤال مىشود: چرا علم نياموختى تا بدان عمل كنى؟ سوره الأنعام (6): آيات 151 تا 157 بيان آيات مربوط به تحريم محروماتى كه به شريعت معينى از شرايع اختصاص ندارد عقوق والدين، بعد از شرك به خدا، در شمار بزرگترين، يا بزرگترين گناهان است نهى از كشتن فرزندان از ترس فقر و گرسنگى نهى از نزديك شدن به فواحش و قتل بنا حق نفس محترمه دستور و سفارش در مورد مال يتيم، وفا و عدالت در ميزان وكيل و پرهيز از سخن ناحق حتى بخاطر نزديكان مراد از عهد خدا كه به وفا به آن امر شده، دستورات الهى است وجه اختلاف تعابير در آخر سه آيه شريفه:" لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ"،" لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ"،" لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ" تقواى دينى با تفرقه و اختلاف نمىسازد، ولى راههاى غير راه خدا مختلف و متعددند و پيروانشان متشتت مىباشند توجيه ناصحيح صاحب تفسير روح المعانى در مورد اختلاف تعابير در آخر سه آيه شريفه وجوهى كه در باره ارتباط آيه شريفه:" ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ ..." با آيات ديگر ذكر شده است اقوالى كه در معناى جمله:" تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ" گفته شده است (چند روايت در ذيل آيه: قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ... و در باره صراط مستقيم) سوره الأنعام (6): آيات 158 تا 160 مراد از آمدن خدا و آمدن بعض آيات خدا در آيه شريفه:" هَلْ يَنْظُرُونَ ..." ايمان و عمل در موقع روبرو شدن با عذاب الهى يا هنگام مرگ، سودى ندارد امت اسلام هم مانند ساير امم روزى دچار عذاب گشته و مشمول قضاى به قسط و حكم فصل خداوند مىشود بيزارى رسول خدا (ص) از مشركين و كفار و بدعت گزاران و مذهب تراشان امت خود بحث روايتى:(در باره آيات الهى قبل از قيامت، تفرقه در دين و پاداش مضاعف حسنات) سوره الأنعام (6): آيات 161 تا 165 مقصود از اينكه رسول اللَّه صلّى الله عليه وآله" أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ" مىباشد استدلال به نشات دنيا و قبل و بعد از آن براى مساله توحيد بحث روايتى