مقدمه - عاقبت بخیران عالم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عاقبت بخیران عالم - نسخه متنی

علی محمد عبداللهی ملایری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه

اسلام دين كامل

نگاهى به تعاليم اسلامى نشان مى دهد كه اين مكتب آسمانى براى هر يك از امور زندگى انسان ، حتى جزئى ترين آن ، دستورالعمل هاى بسيار دقيق دارد، تا آنجا كه هيچ امرى از امور زندگى انسان از دايره تعاليم آسمانى بيرون نمى ماند و براى كوچكترين مسائل فكرى ، عقيدتى ، عملى ، فردى ، اجتماعى ، مادى ، معنوى و غيره دستورالعملهاى وسيع و دقيقى ارائه مى شود. اين امر نشان دهنده توجه شارع به آثار و تبعات هر يك از اعمال و افكار و حتى خطورات قلبى انسان است ، به طورى كه در نظام تربيتى همه جانبه خود، همه آنها را به طرز بسيار دقيقى تحت كنترل و مراقبت درآورده و از كوچكترين اثرات سوء آنها (در قالب محرمات و مكروهات ) جلوگيرى ، و كوچكترين آثار مثبت آنها را (در قالب واجبات و مستحبات ) جلب و تقويت مى نمايد.

تدوين چنين برنامه همه جانبه ، كه راه و رسم زندگى انسان را در تمامى زمينه ها در بر مى گيرد، و همه عوامل مؤ ثر در تربيت انسان را تحت كنترل و مراقبت در مى آورد. به گواهى عقل و تجربه جز در صلاحيت دين آسمانى ، كه اتصال به سرچشمه علم نامتناهى الهى دارد، نيست .

اما پر واضح است كه اگر كسى از دين و ديندارى به نام آن اكتفا كند يا تنها به پاره اى از دستورات آن عمل كرده و بقيه را رها كند، يا تنها به عمل به واجبات اكتفا ورزد و از مراعات مستحبات و مكروهات سرباز زند و نسبت به آنها بى اعتنا باشد، قطعا چنين فردى از رسيدن به هدف والايى كه تربيت دينى و الهى قصد رسيدن به آن را دارد، محروم و بى نصيب خواهد ماند. چه ، هر يك از دستورات و فرامين الهى در حكم كليد رمزى است براى نجات و هدايت و رستگارى و بالاخره تربيت واقعى انسان .

عاقبت به شرّى

اگر انسان به موقع به تربيت اصولى نفس نپردازد و ضعفهاى موجود در شخصيت خود را به موقع شناسايى نكرده و به برطرف كردن آنها نپردازد، ممكن است در مراحلى ، به جهت پاره اى طاعات و عبادات يا فداكارى در راه دين ، خويشتن را در پيشگاه الهى صاحب مقام و منزلتى بداند و اين همان آغاز چيزى است كه نام آن را *((*عاقبت بشرى *))* گذارده اند.

اصولا بايد توجه داشت كه عبادت شرايط بسيار دارد كه هر كدام در مقبوليت آن مؤ ثر است و تحقق بخشيدن آنها كار آسانى نيست . انسان عاقل بايد احتمال دهد كه عبادت او ناقص است و شايستگى پيشگاه الهى را ندارد و اگر چنان پندارد كه عبادتش كامل است ، اين پندار نشانه بارز جهالت و غفلت است . از طرف ديگر، ملاك در سعادت و شقاوت انسان ، عاقبت امر اوست ، كيست كه مطمئن باشد عاقبت او ختم به خير خواهد شد و از سوء خاتمه در امان خواهد ماند. در حالى كه اين انديشه ، بزرگان سير و سلوك را مى لرزاند و مايه اضطراب رهروان طريق حق و كمال مى گردد؟ و اگر چنين است ، عجب و خودپسندى از بابت مشتى طاعات و عبادات چرا؟!

نگاهى به زندگانى شخصيتهاى آسمانى نشان مى دهد كه آنان با وجود آن همه تلاش در جهت طاعت و بندگى خدا، هرگز خود را مستحق مقامات الهى ، به جهت اعمال و طاعاتشان ، نمى دانستند و لحظه اى خود را از عذاب الهى و سوء خاتمه ماءمون و مصون نمى ديدند. اما چه بسا افرادى كه ظاهرا داعيه تبعيت از آن اولياى الهى را دارند ولى در عمل فرسنگها از شيوه آنان بدورند. تا آنجا كه يك بذل و بخشش ، يك فداكارى در راه دين ، يك نماز شب ، و امثال آن كافيست چنان تقدسى براى آنها در نظر خودشان بيافريند كه ديگران را موظف به كرنش و احترام در برابر خود دانند و از اداى احترام آنان احساس لذت كنند! خويشتن را اهل بهشت و وجود خود را منشاء خير و بركت ، دعاى خويش را مستجاب و مقام خود را رفيع دانند. اما ساحت قرب الهى كجا و اين بى خبران شكست خورده نفس و شيطان كجا!

مبارزه با نفس

حال جاى اين سؤ ال است كه با نفسى كه با انسانهاى ضعيف و كم ظرفيت اين معامله مى كند، و از اين بالاتر با نفسى كه پيامبر خدا يك لحظه خود را از شر او در امان نمى ديد و در نيمه هاى شب ، پيشانى بر آستان ربوبى مى ساييد و با چشمان گريان عرض مى كرد:

/ 166