نرجس - س - كنيز يا شاهزاده ؟ - عاقبت بخیران عالم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عاقبت بخیران عالم - نسخه متنی

علی محمد عبداللهی ملایری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عدى اين نظر را پسنديد. تصميم گرفت به مدينه برود، و ضمنا در كار پيامبر باريك بينى كند و ببيند آيا او واقعا پيامبر خداست تا مانند يكى ديگر از امتها از او پيروى كند، يا مردى است دنيا طلب و سر پادشاهى دارد تا در حدود منافع مشترك با او همكارى و همراهى نمايد. پيامبر در مسجد مدينه بود كه عدى وارد شد، بر پيامبر سلام كرد. رسول اكرم پرسيد: كيستى ؟ عدى گفت : پسر حاتم طاييم . پيامبر او را احترام كرد و با خود به خانه برد. در بين راه كه پيامبر و عدى مى رفتند پيرزنى لاغر و فرتوت جلو پيامبر را گرفت و به سؤ ال و جواب پرداخت .

مدتى طول كشيد و پيامبر با مهربانى و حوصله جواب پيرزن را مى داد.

عدى با خود گفت : اين يك نشانه از اخلاق اين مرد، كه پيامبر است . جباران و دنياطلبان چنين خلق و خويى ندارند كه جواب پيرزنى مفلوك را اين قدر با مهربانى و حوصله بدهند. همين كه عدى وارد خانه پيامبر شد، بساط زندگى پيامبر را خيلى ساده و بى پيرايه يافت . آنجا فقط يك تشك بود كه معلوم بود پيامبر روى آن مى نشيند. پيامبر آن را براى عدى انداخت . عدى هر چه اصرار كرد كه خود پيامبر روى آن بنشيند، پيامبر قبول نكرد. عدى روى تشك نشست و پيامبر روى زمين . عدى با خود گفت : اين نشانه دوم از اخلاق اين مرد، كه از نوع اخلاق پيامبران است نه پادشاهان . پيامبر رو كرد به عدى و فرمود: مگر مذهب تو مذهب ركوسى (يكى از شعب نصرانيت ) نبود؟ جواب داد: بله . پيامبر فرمود: پس چرا و به چه مجوز يك چهارم درآمد مردم را مى گرفتى ؟ در دين تو كه اين كار روا نيست .

عدى كه مذهب خود را از همه حتى نزديكترين خويشاوندانش پنهان داشته بود، از سخن پيامبر سخت در شگفت ماند. با خود گفت : اين نشانه سوم از اين مرد كه پيامبر است . سپس پيامبر به عدى فرمود:

تو به فقر و ضعف بنيه مالى امروز مسلمانان نگاه مى كنى و مى بينى مسلمانان بر خلاف ساير ملل فقيرند، ديگر اين كه مى بينى امروز انبوه دشمنان بر آنها احاطه كرده ، و حتى بر جان و مال خود ايمن نيستند.

ديگر اين كه مى بينى حكومت و قدرت در دست ديگران است . به خدا قسم طولى نخواهد كشيد كه اين قدر ثروت به دست مسلمانان برسد كه فقيرى در ميان آنها پيدا نشود. به خدا قسم آنچنان دشمنانشان سركوب شوند و آنچنان امنيت كامل برقرار گردد كه يك زن بتواند از عراق تا حجاز به تنهايى سفر كند و كسى مزاحم وى نگردد. به خدا قسم نزديك است زمانى كه كاخهاى سفيد بابل در اختيار مسلمانان قرار گيرد.

عدى از روى كمال عقيده و خلوص نيت اسلام آورد و تا آخر عمر به اسلام وفادار ماند. سالها بعد از پيامبر اكرم - ص - زنده بود. او سخنان پيامبر را كه در اولين برخورد به او فرموده بود و پيش بينى هايى كه براى آينده مسلمانان كرده بود، هميشه به ياد داشت و فراموش نمى كرد.

مى گفت :

به خدا قسم نمردم و ديدم كه كاخهاى سفيد بابل به دست مسلمانان فتح شد. امنيت چنان برقرار شد كه يك زن به تنهايى مى توانست از عراق تا حجاز سفر كند، بدون آن كه مزاحمتى ببيند. به خدا قسم اطمينان دارم كه زمانى خواهد رسيد، فقيرى در ميان مسلمانان پيدا نشود. ^(141)

نرجس - س - كنيز يا شاهزاده ؟

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

بشر بن سليمان مى گويد: يك روز خادم امام على النقى كه كافور نام داشت از طرف آن حضرت نزد من آمد و گفت : امام (ع ) تو را مى خواهد. موقعى كه من به حضور آن حضرت مشرف شدم و نشستم به من فرمود: تو از فرزندان انصار بشمار مى روى ، ولايت و دوستى ما اهل بيت از زمان پيامبر خدا هميشه در ميان شما بوده است ، شما پيوسته محل اعتماد ما بوده ايد. من در نظر دارم كه تو را در ميان شيعيان به فضيلتى مقدم بدارم و جا دارد كه تو بر آن سبقت بگيرى ، من تو را به اسراى آگاه مى كنم ، كه از جمله آنها اين است كه تو را مى فرستم تا كنيزى را برايم خريدارى نمايى .

آنگاه آن حضرت نامه نيكويى به خط و لغت فرنگى نوشت و آن را به مهر مبارك خود ممهور نمود، كيسه زرى

/ 166