عاقبت بخیران عالم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عاقبت بخیران عالم - نسخه متنی

علی محمد عبداللهی ملایری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

والله تو اعزّ ناسى در نزد من و من هيچ چيز را از شما مضايقه ندارم اگر چه در تحصيل معناى اين اسم شريف ، فايده بزرگى است وليكن به مجرد انتشار معناى اين اسم ، متابعان مسيح ، من و تو را خواهند كشت ، مگر اينكه عهد نمايى در حال حيات و ممات من ، اين معنا را اظهار نكنى ؛ يعنى اسم مرا نبرى ؛ زيرا كه موجب صدمه كلى است ، در حال حيات از براى من و بعد از ممات از براى اقارب و تابعانم و دور نيست كه اگر بدانند اين معنا از من بروز كرده است ، قبر مرا بشكافند و مرا آتش بزنند، پس اين حقير قسم ياد نمودم كه :

والله العلى العظيم ، به خداى قاهر، غالب ، مهلك ، مدرك ، منتقم و به حق انجيل و عيسى و مريم و به حق تمامى انبياء و صلحا و به حق جميع كتابهاى منزّله از جانب خدا و به حق قديسين و قديسات ، من هرگز افشاى راز شما را نخواهم كرد نه در حال حيات و نه بعد از ممات . پس از اطمينان گفت : اى فرزند روحانى اين اسم از اسمهاى مبارك پيامبر مسلمانان مى باشد و به معناى احمد و محمد است .

آنگاه كليد آن خانه كوچك سابق الذكر را به من داد و گفت : در فلان صندوق را باز كن و فلان كتاب را نزد من بياور، حقير چنين كردم و كتابها را نزد ايشان آوردم . اين دو كتاب به خط يونانى و سريانى قبل از ظهور حضرت ختمى مرتبت با قلم ، بر پوست نوشته شده بود و در آن دو كتاب لفظ فارقليطا را به معناى احمد و محمد ترجمه نموده بودند! بعد گفت : اى فرزند روحانى بدان كه علما و مفسرين و مترجمين مسيحيّت قبل از ظهور حضرت محمد - ص - اختلافى نداشتند كه به معناى احمد و محمد است ، بعد از ظهور آن جناب ، قسيسين و خلفا تمامى تفاسير و كتب لغت و ترجمه ها را از براى بقاى رياست خود و تحصيل اموال و جلب منفعت دنيايى و عناد و حسد و ساير اغراض نفسانيه ، تحريف و خراب نمودند و معناى ديگرى از براى اين اسم شريف اختراع كردند كه آن معنا اصلا و قطعا مقصود صاحب انجيل نبوده و نيست . از سبك و ترتيب آياتى كه در اين انجيل موجوده حاليه است ، اين معنا در كمال سهولت و آسانى معلوم مى گردد كه وكالت و شفاعت و تعزّى و تسلّى منظور صاحب انجيل شريف نبوده و روح نازل در يوم الدّار^(22) نيز منظورنبوده ؛ زيرا كه جناب عيسى آمدن فارقليطا را مشروط و مقيد مى نمايد به رفتن خود و مى فرمايد: تا من نروم فارقليطا نخواهد آمد^(23) زيرا كه اجتماع دو نبى مستقل صاحب شريعت عامّه در زمان واحد جايز نيست ! به خلاف روح نازل در يوم الّدار كه مقصود از آن روح القدس است كه او با بودن جناب عيسى و حواريون از براى آن جناب و حواريون نازل شده بود.

مگر فراموش كرده قول صاحب انجيل اوّل را در باب سوم از انجيل خود كه مى گويد: همانكه عيسى (ع ) بعد از تعميد يافتن از يحياى تعميد دهنده از نهراردن بيرون آمد، روح القدس به صورت كبوتر بر آن جناب نازل شد^(24) و همچنين با بودن خود جناب عيسى روح القدس از براى دوازده شاگرد^(25) نازل شده بود، چنانكه صاحب انجيل اول در باب دهم از انجيل خود تصريح نموده است : جناب عيسى هنگامى كه دوازده شاگرد را به بلاد اسرائيليه مى فرستاد، ايشان را بر اخراج ارواح پليده و شفا دادن هر مرضى و رنجى قوت داد، مقصود از اين قوه ، قوه روحانيت نه قوه جسمانى زيرا كه از قوه جسمانى اين كارها صورت نمى بندد! و قوه روحانى عبارت از تاءييد روح القدس است . و در آيه 20 از باب مذكور جناب عيسى خطاب به دوازده شاگرد مى فرمايد:

زيرا گوينده شما نيستيد بلكه روح پدر شما در شما گوياست و مقصود از روح پدر شما، همان روح القدس است و همچنين صاحب انجيل سيّم تصريح مى نمايد در باب نهم از انجيل خود: پس دوازده شاگرد خود را طلبيده به ايشان قدرت و اقتدار بر جميع ديوها و شفا دادن امراض عطا فرمود. و همچنين در باب دهم از صاحب انجيل سوم گويد: درباره آن هفتاد شاگردى كه جناب عيسى آنها را جفت فرستاد ايشان مؤ يد به روح القدس ‍ بودند و در آيه 17 مى فرمايد: للّه للّه آن هفتاد نفر با خرمى برگشتند و گفتند: اى خداوند! ديوها هم به اسم تو اطاعت ما مى كنند پس نزول روح مشروط به رفتن مسيح نبود . اگر منظور و مقصود از فارقليطا روح القدس ‍ بود، اين كلام از جناب مسيح غلط و فضول و لغو خواهد بود، شاءن مرد حكيم نيست كه به كلام لغو و فضول تكلم نمايد تا چه رسد به نبى صاحب الشاءن و رفيع المنزله ؛ مانند جناب عيسى ، پس منظور و مقصودى از لفظ فارقليطا نيست مگر احمد و محمد و معناى اين لفظ همين است و بس .

حقير گفتم : شما در باب دين نصارى چه مى گوييد؟ گفت : اى فرزند روحانى ، دين نصارى منسوخ است به سبب ظهور شرع شريف حضرت محمد - ص - و اين لفظ را سه مرتبه تكرار نمود، من گفتم : در اين زمان طريقه نجات و صراط مستقيم مؤ دّى الى الله كدام است ؟ گفت طريقه نجات و صراط مستقيم مؤ دى الى الله منحصر است در

/ 166