در مدح بهرامشاه - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح بهرامشاه





  • قصه ى يوسف مصرى همه در چاه كنيد
    آفتاب آمد و چون زهره به عشرت بنشست
    سخن حور و بهشت و مه و مهر شب و روز
    نطع را اسب و پياده رخ و پيل و فرزين
    اول وقت نمازست نماز آريدش
    از پى خدمت آن سيمتن خرگاهى
    بندگى درگه او را ز براى دل ما
    آه را خامش داريد به درد و غم او
    آفت آينه آهست شما از سر عجز
    اسم هر قدر كه بى دولت او غدر نهيد
    همه كوهيد وليك از پى آميزش او
    دل مسكين خود ار مشكين خواهيد همى
    چون غزلهاى سنايى ز پى مجلس انس
    چشمتان از رخش آنگاه خورد بر كه شما
    شاه بهرامشه آن شه كه جزو هر كه شهست
    شه رهى را كه برو مركب او گام نهد
    اى حريفان ما نه زين دستيم دستى برنهيد
    بام ما ديگر زنيد و شام ما ديگر پزيد
    هر كسى را جام او با جان او يكسان كنيد چند از شش سوى يك دم چار بالشهاى ما
    چند از شش سوى يك دم چار بالشهاى ما



  • ترك خندان لب من آمد هين راه كند
    پيش زهره بچه زهره سخن ماه كنيد
    چون بديديد جمالش همه كوتاه كنيد
    همه هيچند شما قبله رخ شاه كنيد
    پيش كز كاهلى بيهده بيگاه كنيد
    همگى خويش كمربند چو خرگاه كنيد
    سبب خواجگى و مرتبت و جاه كنيد
    ناكسان را ز ره آه چه آگاه كنيد
    پيش آن روى چو آيينه چرا آه كنيد؟
    نام هر جاه بر دولت او چاه كنيد
    مسكن زلف دوتاهش دل يكتاه كنيد
    لقب او طرب افزاى و تعب گاه كنيد
    خويشتن پيش دو بيجاده ى او كاه كنيد
    سرمه از گرد سم اسب شهنشاه كنيد
    خدمتش نز سر طوع از سر اكراه كنيد
    از پى جان غذا جوى چراگاه كنيد
    باده مان خوشتر دهيد و نقلمان خوشتر نهيد
    نام ما ديگر كنيد و دام ما ديگر نهيد
    هر كسى را نقل او با عقل او همبر نهيد بر فراز تارك نه چرخ و هفت اختر نهيد
    بر فراز تارك نه چرخ و هفت اختر نهيد


/ 418