در ستايش شعر خويش گويد - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در ستايش شعر خويش گويد





  • اگر ذاتى تواند بود كز هستى توان دارد
    وگر هستى بود ممكن كه كم از نيستى باشد
    وگر با نقطه اى وهمم كسى همبر بود او را
    ترازوى قيامت كو همى اعراض را سنجد
    نگيرم هيچ چيز ار در آن كفه نشينم من
    سبكتر كفه ى ذاتى گران تر كفه ى جانى
    منم خود كمتر از دانگى اگر بر سنجدم وزان
    چو عقل كل كند فكرت ز اوصاف و ز ذات من
    فرو شستم ز لوح خويش نقش چونى و سانى
    چنان گشتم كه نشناسد كسم جز بي چگونه و چون
    چه جاى بي چگونه و چون كه فوق اينست و اين معنى
    دو صد برهان فزون دارد خرد بر نيستى من
    هيولانى عدمهايم نه بيند عقل كلم زين
    هزاران مرتبت دانم وراى اينست كاين هر دو
    كه داند تا چه چيزم من كه بارى من نمي دانم
    نگنجم در سخن پس من كجا در گنجد آنكس كو
    چو اندر باردان من يكى ذره نمي گنجد
    سخن را راه تنگ آمد نگنجد در سخن هرگز
    هر آنكو وصف خود گويد همى احوال خود خواهد اگر بسيار بنديشى خرد باشد از او عاجز
    اگر بسيار بنديشى خرد باشد از او عاجز



  • من آن ذاتم كه او از نيستى جان و روان دارد
    من آن هستم كه آن از بي نشانيها نشان دارد
    هزاران حجت قاطع كه ابعاد چنان دارد
    اگر باشم درين كفه دگر كفه گران دارد
    چون من از هيچ كم باشم گران كفه از آن دارد
    وگر با خود در آن كفه زمين و آسمان دارد
    اگر دانگى بود ممكن كه وزن اين جهان دارد
    نه ذات من چنان باشد نه اوصافى چنان دارد
    ز بيچونى و بيسانى روانم چون و سان دارد
    كه ذات من نه تن دارد نه دل دارد نه جان دارد
    چه جاى فوق و چه معنى نه اين دارد نه آن دارد
    بهر برهان كه بنمايد دو صد گونه بيان دارد
    وگر چه كل افعال وفاها را عيان دارد
    يكى از بدكنان خيزد يكى از بدكنان دارد
    وگر چه نيك ننديشم كه ذات من چه سان دارد
    به دستى در مكان دارد به دستى در زمان دارد
    چگونه كل موجودات را در باردان دارد
    اگر چه در فراخى ره چو درياى عمان دارد
    كه برتر هست زان معنى اگر چه آن گمان دارد كجا بر آسمان تاند شد آنكو نردبان دارد
    كجا بر آسمان تاند شد آنكو نردبان دارد


/ 418