در تعزيت خواجه مسعود و تهنيت فرزند او خواجه احمد - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در تعزيت خواجه مسعود و تهنيت فرزند او خواجه احمد





  • كر ناگه گنبد بسيار سال عمر خوار
    خواجه مسعودى كه هنگام سعادت مشترى
    آن ز بيم مرگ بوده سالها در عين مرگ
    نرگسى كز بيم ايزد سالها يك رسته بود
    چشمها نشگفت اگر شد پر ستاره بى رخش
    چنبر گردون به گرد خاك از آن گردد همى
    شاهى و شادى جز او فرزند ناديده هنوز
    تا گرفت او روزه ى پيوسته در تابوت مرگ
    روى پر آژنگشان از اشك خون هست آن چنانك
    ليك با اين گرچه گنبد خانه اى كردش ز خشت
    دوستان را جاى شكر و تهنيت ماندست از آنك
    تا بود پر جوى و حوض و چشمه و دريا ز آب
    مايه ى حمد و سعادت احمد مسعود آنك
    آن حكيم پاى اصل و راد مرد معتبر
    آن اصيل خوش لقاى مكرم درويش دوست
    اى پدر را ناگهانى ديده در خاكى خموش
    نيك ناگاه از غريبى ماند چشمت پر ز آب
    ليكن از مرگ پدر يابند مردان نام و ننگ
    تا نگردد كوه مغرب پرده پيش آفتاب ابتدا اين رنجها ميكش كه در باغ شرف
    ابتدا اين رنجها ميكش كه در باغ شرف



  • فخر آل گنبدى را بي جمال عمر خوار
    سعد كلى داشتى از بهر شخص او نار
    و آن ز زخم چشم بوده هفته ها بيماروار
    خون حسرت كرده او را در لحد چون لاله زار
    كاختران از غيبت خورشيد گردند آشكار
    كاين چنين ها دارد اين آسوده خاك اندر كنار
    كرده مرگش همچو شاهان اسير اندر حصار
    خون همى گريند بهر او جهانى روزه دار
    در ميان طبله ى شنگرف پشت سوسمار
    زين آل گنبدى را گنبد زنهار خوار
    ار صدف بشكست ازو برخاست در شاهوار
    در چمنها گر نبارد ابر نيسان گو مبار
    مر محامد را شعارست و سعادت را دار
    آن كريم دين پژوه و حق نيوش و حق گزار
    آن نبيل پارساى مفضل پرهيزگار
    وى پدر را ناگهانى ديده بر چوبى سوار
    سخت بى وقت از يتيمى گشت فرقت پر غبار
    نام بهمن بر نيامد تا نمرد اسفنديار
    از سوى مشرق جمال بدر ننمايد شعار زود بويى صد گل خوشبوى از يك نوك خار
    زود بويى صد گل خوشبوى از يك نوك خار



/ 418