عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام خمينى رحمه‏الله درباره قبله از يكى از آگاهان معاصرش در «آداب الصلاة» نقل مى‏كند:

نكته باريكى در واژه قبله هست كه بايد از آن غافل نبود .

آيا قبله اسم خانه است يا عمل مواجهه كردن و روبرو ايستادن مكلف قبله است ؟ در حقيقت عمل ما قبله است نه اين‏كه نام خانه قبله باشد ، قبله در اصل لغت عرب اسم عمل ماست نه اسم خانه ، ولى چون اين عمل روبه‏روى با آن خانه انجام مى‏گيرد و بايد بگيرد ، كم‏كم اسم خود خانه شده است ، بنابراين كلمه قبله كلمه‏اى است كه در اصل لغت اسم خانه نيست ، قبله بر وزن « جلسه و وجهه » طرز ايستادن و روبرو شدن با چيزى است كه با حضور ذهن انجام گيرد .

مواجهه‏اى است كه انسان به حال خبردار مى‏ايستد كه گويى رژه و سان مى‏دهد ، نهايت بايد اين رژه و سان نسبت به خانه خدا با همه اعضا و كل اندام بدن بوده آن هم به حال خبردار و با نظم و احترام و بايد با حضور ذهن كلى باشد .

اين عمل را قبله مى‏گويند ، پس قبله به معناى اقبال كردن به چيزى است ، اما طورى كه اقبال به آن و رو به او آوردن با گسستن از غير باشد كه رنگ پيوستن به آن و گسستن از غير آن در عمل آشكار باشد .

عرب براى هيئت « جِلسه» ـ به كسر جيم ـ معنايى فوق نشستن محض در نظر مى‏گيرد ، ولى براى « جَلسه » ـ به فتح جيم ـ نشستن به هر وضع كه باشد ، اراده مى‏كند .

« جِلسه » ـ به كسر جيم ـ طرز نشستن مخصوص و جلوس خاصى است ، از قبيل نشستن صياد در انتظار صيد ، يا شكارچى در هنگام تيرانداختن كه اندام ، وضع خاصى به خود مى‏گيرد .

حضور ذهن و هشيارى هم در قبله براى آن طرز ايستادن علاوه شده ، تا مگر گويى براى ملتفت شدن به خبرى يا پيامى يا سخنى يا رمزى است كه بايد هشيارى و حضور ذهن داشت و آيا چه رازى است كه قبله روزانه پنج نوبت ، آن را به گوش مردم مى‏رساند و به گوش هزاران هزار جمعيت بشر مى‏كشد و بايد به آن متوجه بود ؟ !

اين تكليف كه انسان‏ها هر كدام هر جا هستند بايد روبرو با آن جايگاه بشوند و مى‏شوند براى سرّ بزرگى است ؛ گويى براى اين است كه به گوش هوش خود سخنانى را يا فرمانى را دريابند و سخنان خود را در برابر آن و با آن بگويند ، يا خود را از صميم دل به او بدهند ، آنجا مقبول آن‏هاست يا مقبول آن‏ها در آنجا است ، آن جايگاه محبوب آن‏هاست ، يا محبوب آن‏ها در آن جايگاه است و دل از محبوب مقبول نبايد برداشت .

عمل حج براى جمعيت محدودى است آن هم يك بار در عمر ، ولى اين عمل ، يعنى صف كشيدن در برابر محبوب با هشيارى كامل به وسيله جمعيت غير محدودى از همه نقاط دنيا در بر و بحر هر روز انجام مى‏گيرد و بايد براى همه بشر انجام بگيرد و همه ساله و همه ماهه و همه روزه انجام بگيرد .

هر كس از شهر و ديار خود بيرون مى‏رود بايد تا هر جا رفته ، همين كه موسم اين سال رسيد ، همانجا بايستد و روى خود را رو به آن بقعه برگرداند و احترام كند و عمل سان مقدس را انجام بدهد و سپس دنبال كار خود برود .

/ 239