عرفان اسلامی جلد 5
لطفا منتظر باشید ...
و نيز تفكر كنيم در همين قصه شريفه و سبب مزيت آدم و برترى او از ملائكة اللّه ، ببينيم چه بوده كه خود نيز به قدر طاقت به آن آراسته گرديم ؛ مىبينيم تعليم اسما سبب برترى او گشت و مرتبه عاليه تعليم اسما تحقق به مقام اسماء اللّه است چنانچه مرتبه عاليه از احصاى اسما كه در روايت شريفه است : إنَّ لِلّهِ تِسْعة وَتِسْعينَ أسْماءٌ مَنْ أحْصاها دَخَلَ الْجَنَّةَ[286] . تحقّق به حقيقت آنها است كه انسان را به جنت اسمايى نايل مىكند ، انسان با ارتياضات قلبيه مىتواند مظهر اسماء اللّه و آيات كبراى الهيه شود و وجود او وجود ربانى و متصرف در مملكت او دست جمال و جلال الهى باشد و در حديث ، قريب به اين معنى است كه :همانا روح مؤمن اتصالش به خداى تعالى شديدتر است از اتصال شعاع خورشيد به خورشيد[287] .در هر صورت كسى كه بخواهد از قرآن شريف حظ وافر و بهره كافى بردارد بايد هر يك از آيات شريفه را با حال خود تطبيق كند ، تا استفاده كامله كند ، مثلاً در آيه شريفه سوره انفال آمده : إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ [288] .مؤمنان ، فقط كسانى هستند كه چون ياد خدا شود ، دلهايشان ترسان مىشود، وهنگامى كه آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان مىافزايد ، و بر پروردگارشان توكل مىكنند . شخص سالك بايد اين اوصاف ثلاثه را ببيند با او منطبق است يا نه ؟ آيا وقتى ياد خدا به ميان مىآيد ، قلبش فرو مىريزد و ترسناك مىشود ؟ و وقتى آيات شريفه الهيه بر او خوانده مىشود ، نور ايمان در قلبش افزايش پيدا مىكند و اعتمادش بر خداست ؟يا در هر يك از مراتب راجل و از هر يك از اين خواص محروم است ؟ اگر بخواهد بفهمد كه از حق ترسناك است و قلبش ازترس او فرو مىريزد به اعمال خود نظر كند ؛ انسان ترسناك در محضر كبريايى جسارت به مقام مقدسش نكند و در حضور حضرت حق هتك حرمات الهيه ننمايد ، اگر با آيات الهيه ايمان قوى شود نور ايمان به مملكت ظاهرش نيز سرايت كند .ممكن نيست قلب كه نورانى باشد و زبان و كلام و چشم و نظر و گوش و استماع نورانى نباشد ؛ بشر نورانى آن است كه تمام قواى ملكيه و ملكوتيهاش نوربخش باشد و علاوه بر آنكه خود او را هدايت به سعادت و طريق مستقيم كند به ديگران نيز نورافشانى نموده ، آنها را به راه راست هدايت كند .چنانچه اگر كسى به خداى تعالى توكل و اعتماد داشته باشد ، قطع طمع از دست ديگران كند و بار احتياج خود را به درگاه غنى مطلق افكند و ديگران را كه چون خود او فقيرند ، مشكلگشا نداند ؛ پس وظيفه سالك الى اللّه آن است كه خود را به قرآن شريف عرضه بدارد .