دخل و تصرف وى از ممر استخفاف برادران مؤمن است ، آن را به رعايت حرمت و مبادرت ايشان قلع بايد نمود .
ششم
عبور او از راه حسد است ، آن را به رضا دادن به قسمت الهى و عدل در حكم او بايد مقابله نمود و استدلال به آيات شريفه سى و دوم تا سى و نهم سوره مباركه زخرف بايد نمود آنجا كه مىفرمايد :آيا آنان كه راضى از اوضاع عادلانه جهان نيستند ، بايد رحمت و عنايت خداى را تقسيم كنند ! در صورتى كه ما خود معاش حيات و روزى آنان را در دنيا تقسيم كردهايم و بعضى را بر بعض ديگر به انواع عنايات برترى داده تا با كمكگيرى از يك ديگر چرخ زندگى بگردد و رحمت الهى از آنچه جمع مىكنند بهتر است .مردم يك نوع و يك رشته و امتند ، چند روزى در اين دنيا هستند و به اندازه معيشت در اختيار آنهاست ، اگر نه اين بود كه مردم يك امتند ، ما آنان كه به حق كافر مىشدند ، « از پستى دنيا و بىقدرى آن به مال فراوان » سقف خانههايشان را از نقره خام قرار مىداديم و چندين طبقه كه با نردبان بر سقف بام روند .و نيز بر منازلشان درهاى بسيار ( كنايه از وسعت خانه ) و تختها كه بر آن تكيه زنند و عماراتشان را به زر و زيور مىآراستيم ولى اينها همه متاع پست و فانى دنياست ، اگر داراى ارزش بود بر آنان آن مىكرديم كه گفتيم :هر كس از ياد خدا رخ برتابد شيطان را برانگيزيم كه يار و همنشين او باشد .آرى ، تمام متاع دنيا در نزد خدا بىارزش است ، اگر همه آن هم بر فرض نزد يك نفر باشد ، ارزش حسد ورزيدن و اينكه شيطان همنشين دل انسان گردد ، ندارد .شياطين ، مردم را از راه خدا بازدارند و به گمراهى افكنند و آنان پندارند كه به راه درست مىروند .تا زمانى كه از دنيا به سوى ما باز آيند ، آن گاه با حسرت گويد : اى كاش ميان من و آن شيطان فاصلهاى به دورى مشرق و مغرب بود كه او براى من همنشين و يار بسيار بدى بود .آن روز حسرت و پشيمانى براى شما سودى ندارد ؛ زيرا در دنيا از حدود الهى تجاوز كرديد و امروز با شياطين در عذاب دوزخ شريك هستيد .
هفتم
از راه ريا و سمعه و طلب خودنمايى در مىآيد و آن طريق را به اخلاص در اعمال بايد گرفت و اعتماد بر كريمه : وَلاَ يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً [365] .و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نكند .
هشتم
از راه بخل در مىآيد ، دل را به فناى : ما فى اَيْدِى النّاسِ يَنْفَدُ[366] .قرار بايد داد و به بقاى : مَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ [367] .آنچه [ از پاداش و ثواب ]نزد خداست ، باقى مىماند . اقرار بايد كرد .
نهم
كبر و آن را بقوت بازوى تواضع مسدود بايد ساخت و به حكم : إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللّهِ أَتْقَاكُمْ [368] .