عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پنجم

دخل و تصرف وى از ممر استخفاف برادران مؤمن است ، آن را به رعايت حرمت و مبادرت ايشان قلع بايد نمود .

ششم

عبور او از راه حسد است ، آن را به رضا دادن به قسمت الهى و عدل در حكم او بايد مقابله نمود و استدلال به آيات شريفه سى و دوم تا سى و نهم سوره مباركه زخرف بايد نمود آنجا كه مى‏فرمايد :

آيا آنان كه راضى از اوضاع عادلانه جهان نيستند ، بايد رحمت و عنايت خداى را تقسيم كنند ! در صورتى كه ما خود معاش حيات و روزى آنان را در دنيا تقسيم كرده‏ايم و بعضى را بر بعض ديگر به انواع عنايات برترى داده تا با كمك‏گيرى از يك ديگر چرخ زندگى بگردد و رحمت الهى از آنچه جمع مى‏كنند بهتر است .

مردم يك نوع و يك رشته و امتند ، چند روزى در اين دنيا هستند و به اندازه معيشت در اختيار آن‏هاست ، اگر نه اين بود كه مردم يك امتند ، ما آنان كه به حق كافر مى‏شدند ، « از پستى دنيا و بى‏قدرى آن به مال فراوان » سقف خانه‏هايشان را از نقره خام قرار مى‏داديم و چندين طبقه كه با نردبان بر سقف بام روند .

و نيز بر منازلشان درهاى بسيار ( كنايه از وسعت خانه ) و تخت‏ها كه بر آن تكيه زنند و عماراتشان را به زر و زيور مى‏آراستيم ولى اين‏ها همه متاع پست و فانى دنياست ، اگر داراى ارزش بود بر آنان آن مى‏كرديم كه گفتيم :

هر كس از ياد خدا رخ برتابد شيطان را برانگيزيم كه يار و همنشين او باشد .

آرى ، تمام متاع دنيا در نزد خدا بى‏ارزش است ، اگر همه آن هم بر فرض نزد يك نفر باشد ، ارزش حسد ورزيدن و اين‏كه شيطان همنشين دل انسان گردد ، ندارد .

شياطين ، مردم را از راه خدا بازدارند و به گمراهى افكنند و آنان پندارند كه به راه درست مى‏روند .

تا زمانى كه از دنيا به سوى ما باز آيند ، آن گاه با حسرت گويد : اى كاش ميان من و آن شيطان فاصله‏اى به دورى مشرق و مغرب بود كه او براى من همنشين و يار بسيار بدى بود .

آن روز حسرت و پشيمانى براى شما سودى ندارد ؛ زيرا در دنيا از حدود الهى تجاوز كرديد و امروز با شياطين در عذاب دوزخ شريك هستيد .

هفتم

از راه ريا و سمعه و طلب خودنمايى در مى‏آيد و آن طريق را به اخلاص در اعمال بايد گرفت و اعتماد بر كريمه :

وَلاَ يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً [365] .

و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نكند .

هشتم

از راه بخل در مى‏آيد ، دل را به فناى : ما فى اَيْدِى النّاسِ يَنْفَدُ[366] .

قرار بايد داد و به بقاى :

مَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ [367] .

آنچه [ از پاداش و ثواب ]نزد خداست ، باقى مى‏ماند .

اقرار بايد كرد .

نهم

كبر و آن را بقوت بازوى تواضع مسدود بايد ساخت و به حكم :

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللّهِ أَتْقَاكُمْ [368] .

/ 239