عرفان اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 5

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اگر نه در عقب گناهى باشد كه واقع شده باشد ، بلكه به ابتدا باشد ، بدان كه از شيطان است ، اين حكم اكثرى است كه در بيشتر احوال چنين باشد ؛ زيرا كه شيطان الا به د عوت شر ابتدا نكند ، به هر حال اغوا و اضلال طلبد .

سوم آن‏كه اگر اين خاطر به ذكر خدا جل جلاله ضعيف نشود و يا كم نيايد و زايل نگردد ، بدان كه از هواى نفس است و اگر به ذكر خداى‏تعالى ضعيف شود ، بدان كه از شيطان است ، چنانكه در تفسير :

مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ [403] .

از زيان وسوسه‏گر كمين گرفته و پنهان .

ياد كرده آمده است ، شيطان در قلب خوابيده چون ذكر خدا كنى خناسى كند و اگر غافل شوى وسوسه نمايد .

اما فصل سوم

چون خواهى كه فرق كنى ميان خاطر چيزى كه از خدا باشد و آن‏كه از ملك باشد همچنين از سه وجه نظر كن :

اگر قوى و مصمم باشد از خداى‏تعالى است و اگر متردد از ملك كه او به منزلت ناصحى است ، از هر جانب درآيد و روى به تو آرد و هر نصيحت كه بر تو عرضه كند به اميد آن‏كه تو اجابت كنى و رغبت خير كنى .

دوم آن‏كه اگر در عقب طاعتى و اجتهادى پديد آيد ، از خداى تعالى باشد چنانكه فرمود :

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا [404] .

و كسانى كه براى [به دست آوردن خشنودى] ما [ با جان و مال ]كوشيدند ، بى‏ترديد آنان را به راه‏هاى خود [ راه رشد ، سعادت ، كمال ، كرامت ، بهشت و مقام قرب ]راهنمايى مى‏كنيم .

و اگر اين خاطر به ابتدا باشد از ملك باشد در اغلب احوال .

سوم اين‏كه اين خاطر اگر در اصول و اعمال باطن باشد از خداى‏تعالى است و اگر در فروع و اعمال ظاهر است از ملك است ، در بيشتر احوال چه فرشته را ، راه نيست به معرفت باطن بنده به قول بيشتر علما ، اما خيرى كه از شيطان باشد كه آن استدراج باشد ، شيخ ما گفتى رحمة اللّه عليه نظر كنى اگر نفس خود را در فعلى كه به خاطرت آمد به نشاط بينى نه با ترس و خشيت و با تعجيل بينى نه به آهستگى و با ايمنى بينى نه با خوف و به عاقبت ناانديشيدن بينى نه با بصيرت و تفكر ، بدان كه آن خاطر از شيطان است و اگر نفس را به ضد اين بينى با خشيت و ترس نه با نشاط و به تأنى ، نه با شتاب و با خوف ، نه با امن و عاقبت انديشى نه با بى‏عاقبتى بدان كه از خداى تعالى است يا از ملك .

پس من گفتم : پندارى كه نشاط سبكى است كه در آدمى پديد آيد در كارى كه بى‏بصيرت باشد ، يا نه در ذكر ثواب آن مذموم باشد .

اما تأنى نيك است و پسنديده الا در چند جاى معدود كه در حديث نبوى است عليه الصلاة والسلام ، تزويج بكر چون رسيده شد و گزاردن وام چون قدرت باشد و تجهيز ميت چون شكى نباشد و مهمانى كردن در وقت نزول و توبه از گناه چون گناه كرده شد ، ( كه اين امور را تأنى جايز نيست ) .

اما خوف واجب است از براى تمامى عمل باشد ، تا براى اداى آن به وجه خويش و حق خويش يا خوف قبول حق .

اما بصارت عاقبت به آن‏كه ببيند تا يقين شود كه آن خير و رشد است و اميد ثواب عاقبت هم ، اين است جمله فصول سه‏گانه كه لازم است تو را معرفت آن در باب خاطرها ، نيك بدان و نيك ببين كه از اسرار لطيف شريف است .

/ 239