اى محرم قلب راز داران اى گرمى روح پاك بازان اى يار و رفيق مستمندان بر گم شدگان تو رهگشايى خالى زعمل ببين دو دستم يا رب چه كند ضعيف خسته برگو به كجا برد غم دل افتاده بار ذلتم من كس نيست چو من دچار عصيان بنواز كه بندهاى فقيرم غرق است به ننگ و عار نامم اى غوث و غياث ره نشينان از من تو ببخش هر گناهى مسكين تو و فقير كويم از جرم و گناه زشت رويم اميد دل نياز داران مشتاق رخ تو عشق بازان محبوب قلوب دردمندان بر اين دل تار من ضيايى از قيد گنه دلم نرستم اين عبد ذليل دل شكسته رحم ار نكنى بر او چه حاصل غرق گنه مذلتم من محتاج و گدا به لطف و غفران بر دامن لطف مستجيرم تلخ است زدورى تو كامم اى نور و صفاى دل غمينان اى رب غفور يا الهى از جرم و گناه زشت رويم از جرم و گناه زشت رويم