تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 154است، همچون «بعث راحلته» كه به معنى بلند كردن شتر از جايى است كه در آنجا قرار گرفته و لذا به روز قيامت «يوم البعث» گفته مى شود، چه مردمان را از گورهاشان برمى انگيزند و به محل رسيدگى به حساب مى برند. و اصل بعث به معنى فرستادن و ارسال رسول است.57 [ظللنا]: ظلة و سترة و غمامة نظير يكديگرند. و به سياهى شب از آن روى ظل مى گويند كه چيزها را مى پوشاند.[الغمام ]: به معنى ابر است و پاره اى از آن غمامة ناميده مى شود و به آن سبب چنين خوانده شده كه آسمان را مى پوشاند و غمّ به معنى پوشاندن است.61 [ادعوا]: دعاء به معنى بانگ بر آوردن و ندا كردن است و هر كس خداى خود را به دعا بخواند او را طرف خطاب قرار داده است.[تنبت ]: انبات، روياندن و بيرون آوردن نبات است و اصل معنى آن آشكار شدن است.[بقلها]: بقل، هر گياه بدون ساقه است، و آن است كه بهار سبب روييدن آن مى شود.[فومها]: فوم گندم است و بعضى گفته اند كه آن ثوم است.[ادنى ]: يعنى نزديكتر، و ممكن است از دناءت يعنى پستى بوده باشد.[ضربت ]: يعنى واجب كرد و بر ايشان پرداختن آن را واجب ساخت.[الذّلّة]: مشقّت و خوارى است.