تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 163خدايت بخواه كه براى ما آنچه را زمين از سبزى و خيار و گندم و عدس و پياز مى روياند بيرون آورد. (موسى) گفت: آيا بر آنيد كه چيز پست تر را جانشين چيز بهتر كنيد. به شهر فرود آييد كه در آنجا هر چه خواستيد براى شما هست.»پس به شهر درآمدند و در جانهاى ايشان صفات ترس و بى اعتمادى و فرديگرى شايع شد، و روح سپاهيگرى را كه در صحرا پيدا كرده بودند از دست دادند و در نتيجه:«وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ- براى آنان خوارى و ذلت لازم آمد.»و با بندگى سياسى بندگى اقتصادى نصيب ايشان شد، چه گردنكشان مردمان را جز براى آن مورد بردگى قرار نمى دهند كه از نيروهاى ايشان بهره كشى كنند، و از خيرات ايشان برخوردار شوند. پس گرفتار مسكنت نيز شدند:«وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ- و درويشى و گرفتار خشم خدا شدند.»و حتى نزديك به آن رسيد كه روزى روزانه خود را در اختيار نداشته باشند؟ براى چه؟ براى آنكه به برنامه و روش خدا در زندگى كافر شدند و گرد آمدن در پيرامون رسالتشان را ترك كردند، و به جاى پيوستن به آن به پيوستن به ماديّات نفرت انگيز پرداختند، و اهتمام به دستورات دينى را درباره كار نيكو كردن و در آن به يارى ديگران برخاستن، و جهاد كردن در راه دين را كنار گذاشتند.و چون سستى و حالت تسليم ايشان افزايش يافت، سختگيرى خود را متوجه داخل اجتماع خويش ساختند و به تصفيه عناصر نيكوكار خود پرداختند و انبيا را بدان جهت كه خواستار بازگشت ايشان به رسالت بودند مى كشتند.اگر از آغاز، در روان كردن اوامر خدا عصيان نمى ورزيدند، هرگز به كشتن پيامبران و كافر شدن به آيات خدا نمى پرداختند. چه عصيان ناگزير به كفر پايان مى پذيرد، و دشمنيهاى ساده آنان با يكديگر چندان بزرگ شد كه به اعتدا و تجاوز به مصلحان بزرگ اجتماع كه همان پيامبران عليهم السلام بودند انجاميد. خداوند متعال مى گويد: