صفحه ى 176
معناى واژه ها
74 [قست ]: قسوة يعنى سنگدلى، عبارت است از رفتن نرمى و مهربانى از قلب، و سختى كردن در هر چيز، و ضد آن رقّت يعنى نرم دلى است.
[غافل ]: غفلت سهو كردن درباره چيزى است، و آن بيرون رفتن معنى از ذهن است پس از آنكه در آن حضور پيدا كرده بود.
75 [ا فتطمعون ]: طمع تعلق خاطر است نسبت به چيزى كه آن را سودمند مى دانيم، و نظير آن است امل و رجاء يعنى آرزومندى و اميدوارى و ضد آن يأس و نوميدى است.
76 [ا تحدثونهم ]: حديث و خبر و نبأ نظير يكديگرند و تحدثونهم مشتق از حدوث است و تو گويى خبر دادن از حوادث و پيشامدهاى زمان است.
[فتح ]: فتح، در اصل گشودن بسته است و در جاهاى فراوان به كار مى رود، از جمله در حكم: «اللهم افتح بيننا و بين فلان» يعنى خدايا ميان من و فلانى تو حكم كن و از آن است صورت گرفتن، همچون در «متى هذا الفتح» يعنى آيا زمان صورت گرفتن اين فتح چه وقت خواهد بود و نيز به معنى پيروزى است و گفته مى شود