تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 189لمس احساسى است و اصل آن چسبيدن به چيزى است كه دو چيز را در نهايت نزديكى با يكديگر گرد مى آورد.[يخلف ]: اخلاف يعنى شكستن عهدى كه عملا در پيش بسته شده.83 [المسكين ]: مسكين فردى است ذليل و درمانده و نيازمند كه از سكون و بى حركتى گرفته شده و گويى كه فقر او را بى حركت ساخته است.84 [تسفكون ]: سفك به معناى ريختن است، چنان كه گوييم «خون ريخت».[انفسكم ]: نفس گرفته شده از نفاست است كه به معناى جلالت است و نفس انسان گرانبهاترين چيزى است كه در اوست.[اقررتم ]: اقرار، همان اعتراف است.[تشهدون ]: شهادت از مشاهده گرفته شده و آن خبر دادن از چيزى است كه در قوّت آگاهى گويى مشاهده شده است.85 [تظاهرون ]: هميارى مى كنيد و «ظهير» به معناى ياور است.[الاثم ]: كار زشت.[العدوان ]: زياده روى در ستم.[اسارى ]: اسر به معناى گرفتن به زور است و اصل آن گرفتن و بستن و حبس است، و گفته شده است اسارى كسانى هستند كه در بندند و اسرى به كسانى گفته مى شوند كه به دست گرفته شده اند.