تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 255به آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط فرود آمد،» كه اين اسباط از فرزندان يعقوب بودند و رسالت يكتاپرستى بر آنان نيز نازل مى شد.«وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عِيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ- و به آنچه به موسى و عيسى دادند، و به آنچه به انبيا از جانب پروردگارشان داده شد،» از تفاصيل اجتماعى شرايع و آموزشهاى اخلاقى و ... و ... و بگوييد:«لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ- ميان هيچ يك از آنان به تفاوتى قايل نيستيم و به او خود را تسليم كرده ايم.»به خداى واحد تسليم شده ايم، و به هر كس كه پروردگار ما فرستاده، خواه عبرى باشد و خواه عربى، و خواه از خانواده ما باشد يا نباشد، خاضعيم.[137] رسالت حقيقى خدا اين است، و جز اين سخن ياوه است و گردنكشى و انحراف، بدان سبب كه خدا براى مردم پيامبرى نژادى فراهم نمى آورد، و به عصبيّت جاهلانه فرمان نمى دهد، و ميان پيامبران و رسالتهاى خود تفاوت و جدايى قايل نمى شود.«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا- پس اگر همانند آنچه شما به آن ايمان داريد ايمان آورند، راه يافته اند،» و حال ايشان همچون حال مؤمنان پيشين است و تفاوتى با آنان ندارند.«وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ- و اگر رو گردانند، در اختلافند،» پس از خط كلى مستقيم منحرف شده اند، و مثل شما نيستند ... و انحراف نه به زيادى و كمى شماره افراد بلكه با مقياس ديگرى اندازه گيرى مى شود كه عبارت از اندازه ملتزم بودن به خط فطرت و حق و صراط مستقيم الاهى است، و از همين روى كمى شماره نبايد ما را دچار ترديد كند، و زيادى گردآمدن مردمان در پيرامون باطل ما را به وحشت بيندازد، و بايد پيوسته آنان را با صفت متمردان جدايى طلب و اهل شقاق توصيف كنيم و به مبارزه بخوانيم، و در اين هنگام:«فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ- خدا تو را از گزند آنان نگاه