تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 267بدان سبب كه رسالتهاى آسمانى را به ميل و مصلحت خود تحريف مى كنند، و- اى رسول خدا- بر تو است كه در پيروى از حق سخت ايستادگى كنى و در برابر فشارهاى اهل كتاب تسليم نشوى، از آن روى كه دانايى و حق با تو است.«وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ- و اگر پس از علمى كه به تو رسيد پيروى هواى نفس ايشان كنى، آن گاه از ستمكاران خواهى بود.»و چه كسى نسبت به مردمان و نسبت به خودش ستمكارتر از پيشوايى است كه علم خود را فروگذارد و به پيروى از هواى نفس بپردازد؟[146] و آن كسان كه كتاب خدا را تحريف و آن را بر خلاف حقيقت تفسير مى كنند، بدان سبب به اين كار نمى پردازند كه علم ندارند، بلكه آنچه كم دارند ايمان كافى نسبت به آن كتاب است و شجاعت ايستادگى در برابر هوسهاى نفسانى.«الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ- كسانى كه به آنان كتاب داده ايم، به همان گونه كه فرزندان خود را مى شناسند و مى دانند، آن را نيز مى شناسند و مى دانند و گروهى از ايشان، با آنكه حق را مى دانند، آن را پوشيده نگاه مى دارند.»[147] به همين سبب بر ما واجب است كه اين منحرفان را پيشوايان خود قرار ندهيم، يا به خاطر رهايى از بى ايمانى ايشان، در حق شك نكنيم از آن روى كه آنان بر خلاف علم خود عمل مى كنند لازم است از عقلهاى خودمان پيروى كنيم و به حق راستينى كه خدا وحى كرده است معرفت پيدا كنيم.«الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ- آنچه از پروردگار تو رسيده حق است، پس مبادا كه از شك كنندگان (در حق) باشى.»آن كس كه مدعى مرد دين بودن است، بشرى است كه گاه شهوتها او را