تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 375پس در اين وقت، يعنى زمان عده، شوهر حق رجوع دارد، بدان شرط كه بازگشت او به نزد زنش پس از تصميم گرفتن برداشتن زندگى زناشويى عادلانه باشد.«وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ- و زنان را بر مردان حقّى است همانند حقّى كه مردان دارند به خوبى.»اين درست نيست كه كارهاى واجبى بر زن تحميل شود بى آنكه براى او حقوقى معين كنند، مثلا، در آن هنگام كه واجب تربّص و انتظار كشيدن تحميل مى شود، حق نفقه در خلال اين مدت بايد به او داده شود و در واقع: اين يك قانون انسانى كلى است كه در هر قانونگذارى بايستى ارتباطى ميان حقوق و مسئوليتها برقرار شود.«وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ- و مردان را بر زنان برترى و پايه اى است،» بدان سبب كه مرد در محيط خانواده حاكم است، و طلاق به دست او است، و نفقه را او بايد بپردازد.«وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ- و خدا توانا و حكيم است.»عزيز است در قدرت خود بر مردان و زنان، و حكيم است در تعيين واجبات و ملزم كردن مردم به مراعات آنها.[229] طلاق بينهايت قابل تكرار نيست، چه اگر چنين مى بود مرد حكم حاكم مطلق را پيدا مى كرد كه هيچ چيز سبب محدود شدن اقدامات او نبود. تنها مى تواند سه بار زن خود را طلاق دهد، و پس از طلاق سوم زن او وقتى براى او حلال مى شود كه پيش از آن شوهر ديگرى انتخاب كرده و از او طلاق گرفته باشد.«الطَّلاقُ مَرَّتانِ- طلاق دو بار است،» و پس از آنها شوهر بايد يكى از دو كار را انتخاب كند:«فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ- پس از آن يا به خوبى نگاه دارد،» و زناشويى شايسته و آميزش خوبى فراهم آيد «أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ- يا به نيكى رها كند،»