233 [حولين ]: حول، به معنى سال است كه در آن اعلال به قلب صورت گرفته است، چنان كه گفته اند: «حال الشي ء عما كان عليه». يعنى آن چيز از آن گونه كه بود منقلب شد و به صورت ديگر درآمد، مشاهده مى شود، و به قولى از انتقال موجود در «تحوّل» گرفته شده است.[تكلف ]: به معنى التزام شاق و دشوار است و اصل آن از كلف است كه پيدايش اثرى است كه لازمه آن وجود چيزى براى پيدايش اين اثر در آن مى باشد.[وسعها]: وسع به معنى طاقت است.235 [عرّضتم ]: تعريض به معنى به كنايه گفتن و ضد آن تصريح است، و اصل آن از «العرض من الشي ء» است