تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 401است كه به او كفر مى ورزند.[247] و در نتيجه قصه اينان قصه مؤمنى است كه خود را در بوته ايمان نگداخته و نفس خود را به خدا تسليم نكرده است، و هنوز رسوبات جاهليت و ارزشهاى آن بر او فرمان مى راند، و به همين سبب بايد به اين قصه گوش فرا داريم و از آن عبرت گيريم:«وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً و پيامبرشان به ايشان گفت كه: خدا طالوت را به پادشاهى شما برانگيخت،» كه ناگهان ديوانگيشان آشكار شد و گفتند: چرا طالوت و نه فلان كس يا فلان كس؟«قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ- گفتند:چگونه او بر ما شاه باشد، و حال آنكه ما براى شاهى از او شايسته تريم؟» چه، ثروتمندى ما از او بيشتر است، و شاه بايد ثروتمند باشد و طالوت چنين نيست:«وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ- و مال فراوان ندارد!» پس پيامبرشان در پاسخ گفت: فرماندهى جنگ مستلزم مالدار بودن نيست، بلكه به شايستگى ديگرى نياز دارد كه در طالوت هست و به همين جهت او را برگزيده است:«قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ- گفت: خداوند او را بر شما برگزيد، و در دانش و نيرومندى او را بر شما فزونى بخشيد.»شايستگى براى فرماندهى جنگ وابسته به داشتن قدرت علمى و جسمى است، و سپس گزينش او به توسط خدا تضمين براى او است و شما بايد به امانت و كفايت او اعتماد داشته باشيد، و از اين گذشته فرمان خداى شما است كه امور بندگان را در دست قدرت خود دارد و بر شما واجب است كه بى چون و چرا فرمان او را بپذيريد: