تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 424برابر چشمانت خرت را زنده ساخت تا به آن نگاه كنى و به مردمان بگويى كه خدا چگونه مردگان را زنده مى كند، و بدين گونه خدا زنده كردن خر را به تأخير انداخت تا عمل زنده شدن در برابر چشمان عزير صورت پذير شود.«وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها- و به استخوانها نگاه كن كه چگونه آنها را به يكديگر مى پيونديم.»و با دقت بر زير و بالا و در كنار يكديگرشان قرار مى دهيم، «ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ- سپس بر آنها گوشت مى پوشانيم. پس چون بر او آشكار شد، گفت: دانستم كه خدا بر هر چيز توانا است.»و اين حقيقتى است كه مى بايستى آن را خوب بفهميم. و آن اين كه قدرت خدا همچون قدرت ما محدود نيست.[260] و داستان عزير شبيه داستان بنده نيكوكار خدا ابراهيم است كه خدا او را به خود هدايت كرد و درباره وى چنين گفت:«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي- و در آن هنگام كه ابراهيم گفت: پروردگارا، به من بنما كه چگونه مردگان را زنده مى كنى گفت: مگر ايمان نياورده اى؟گفت: چرا، ولى مى خواهم اطمينان قلب پيدا كنم.»چه ايمان را درجاتى است، و بالاترين آنها درجه يقين و اطمينان است كه شيطان شك را كاملا از جان آدمى دور مى كند، و ديگر به هيچ وجه گرفتار ترديد نمى شود. و اين گونه ايمان در آيه اى ديگر با عنوان «عين اليقين» معرفى شده است.«قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ- گفت: چهار مرغ بگير و آنها را به خود بگير و پاره پاره كن و سپس بر هر كوهى پاره اى از آنها را قرار ده و آن گاه آنها را بخوان،» به نامهاشان، يكى پس از ديگرى: كلاغ، كبوتر، گنجشك، و غيره.