تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 502است؟به اين پرسش آيه بعد پاسخ مى دهد:[24] «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ- و اين از آن بود كه گفتند: آتش جز چند روزى به ما نخواهد رسيد.»پس انديشه قومى و نژادى امت را از روح رسالتى تهى مى سازد، و آداب و شعاير دينى از محتويات اجتماعى اصلاحى برهنه مى شود. چه امت در ابتدا برترى خود را نسبت به امتهاى ديگر جز به اندازه وفور ارزشهاى تمدنى در آن از همكارى و هميارى بر پرهيزگارى و نشاط و تنظيم اجتماعى نمى بيند، و به همين سبب مسابقه اى براى دست يافتن هر چه بيشتر به اين ارزشها جريان پيدا مى كند. ولى گاه به درجه اى از اشباع تمدنى مى رسد كه نظر افراد آن به خودشان توجه پيدا مى كند و چنان تصور مى كنند كه به سبب وجود روحى الاهى در ايشان و وجود سرشتى بنده وار در ديگران بر ديگر امتها برترى دارند، و در اين صورت انگيزه اى در خود براى انجام دادن كار نيك يا دست كشيدن از كار بد نمى بينند. در صورتى كه آنان براى رفتن به رضوان و بهشت خدا آفريده شده اند، خواه كار نيك بكنند و خواه چنين نباشند، و در صورتى كه ديگران براى تحمل غضب خدا در آتش آفريده شده اند، چه كار نيك بكنند و چه كار بد، پس چه دليلى براى آن وجود دارد كه براى رسيدن به شرافتها و تكريمها در انجام دادن كار نيك خود را به رنج و زحمت مسابقه دادن با ديگران بيندازند؟اهميت اين مطلب در سرايت كردن چنين انديشه عنصرى و نژادى به خود مفاهيم دينى است، كه در اين هنگام دين را به روشى تفسير مى كنند كه مردمان را به بزرگداشت افراد و مقدس شمردن نامها و بستگيهاى دروغين مى خواند، به انجام دادن عمل صالح و ايمان راستين دعوت نمى كند.و لذا خداوند متعال چنين مى گويد:«وَ غَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ- و آنچه بر دين خود بسته بودند، آنان را فريب داد.»