31 [تحبون ]: محبت به معنى اراده و خواستن است كه گاه به مراد نسبت داده مى شود و گاه به معنى متعلق به مراد كه گاهى مى گويى «زيد را دوست مى دارم» و گاهى ديگر مى گويى «اكرام زيد را دوست مى دارد». و محبت بنده نسبت به خدا به معنى خواستن طاعت است، و محبت خدا نسبت به بنده.33 [اصطفى ]: برگزيد، مأخوذ است از صفوة و صافى به معنى پاك از زنگ كدرى در مشاهده مى باشد.35 [محررا]: محتمل يكى از دو امر است، يكى از آن به معنى آزاد شده و مأخوذ از حريت، و ديگرى از تحرير كتاب به معنى پاك كردن آن از فساد و اصلاح آن است.36 [وضعتها]: يعنى آن را زادم.37 [فتقبلها]: آن را پذيرفت.[كفلها]: يعنى متكفل و ضامن هزينه او شد.[المحراب ]: جايگاه امام در مسجد براى نماز گزاردن و اصل معنى آن برترين و بالاترين محل نشستن است، و به مسجد نيز محراب گويند، و به قولى از حرب به معنى جنگ گرفته شده چون جايگاه محاربه با شيطان است.39 [سيدا]: مأخوذ از سواد شخص است، و گفته شده كه به