تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 520«هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ- در آن جا زكريا پروردگار خود را خواند و گفت: پروردگارا، به من از جانب خود فرزندى پاكيزه ببخش، كه تو شنونده و پذيرنده دعايى.»طبعا زكريا، همچون هر پيامبر ديگر، مى دانست كه خدا دعا را اجابت مى كند، ولى مناسبت شايسته اى براى دعا كردن يافت كه قرآن با كلمه «هنالك» به آن اشاره كرده است تا براى ما عبرتى باشد، و بدانيم كه خدا با هيچ كس خويشاوندى ندارد، بلكه به هر كس كه كار نيكو كند پاداش مى دهد. پس مريم تنها كسى نبود كه درباره او دعاى مادرش مستجاب شد، بلكه زكريا نيز از وضع استفاده كرد و از خداى خود چيزى خواست و پروردگارش دعاى او را در حق ذريه اش مستجاب كرد.[39] «فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ- و هنگامى كه او در محراب نماز مى گذاشت، فرشتگان به او ندا كردند.»همان گونه كه مريم پيشتر در محراب ايستاده بود و روزى او از آسمان مى رسيد:«أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ- كه: خداوند تو را به يحيى مژده مى دهد كه تصديق كننده كلمة اللَّه است.»همان كلمه اى كه سپس در صورت عيسى بر مريم فرود آمد، و يحيى پيامبرى تابع عيسى و تصديق كننده او بود.«وَ سَيِّداً- و خواجه و آقا است،» على رغم آنكه تابع عيسى است، اين تابعيت برخاسته از ايمان او به خدا است، و سبب از ميان رفتن سيادت و بزرگوارى او نبوده است.«وَ حَصُوراً- و خوددار است.»يعنى از گناهان و مخصوصا از زشتيهاى جنسى كه در آن روزگار شايع بود و يحيى سپس بر اثر مقاومت در برابر آن كشته شد مبرّا و معصوم است.«وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ- و پيغمبرى از نيكوكاران است.»