تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 561آنچه را كه خدا به او داده از او سلب كند. و ديگر از آن رو كه خدا هرگز به پيامبرى خود خائنى را برنمى گزيند، حاشا و كلّا! «وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ- بلكه مى گويد از ربّانيان خداييان باشيد،» و اين دعوت عيسى از مردان دين است كه به ايشان گفت: مردان دينى باشيد كه پيش از آنكه به تقدير از خودتان و مصالحتان بپردازيد، به تقدير و انديشيدن درباره پروردگارتان بپردازيد. چرا؟«بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ- به سبب كتابى كه فراگرفته ايد و درسى كه خوانده ايد.»خواندن كتاب و آموختن آن به ديگران مسئوليت بزرگى بر گردن شما نهاده است، و آن در بند اطاعت كردن از خدا بودن و درباره خود از اين لحاظ فكر نكردن است كه كاملا متناقض با خودپرستى است.[80] بنا بر اين عيسى (ع) به شما فرمان نداد كه فرشتگان و پيامبران را ارباب و پروردگاران تصور كنيد، بدان گونه كه ترسايان در آن هنگام كه انديشه هاى بت پرستانه و مشركانه از مذاهب انحرافى به فرهنگ ايشان راه يافت و چنان گمان كردند كه: همه نيروهاى جهانى، كه فرشتگان نماينده آنها هستند، ارباب و خدايان كوچكند كه در برابر فشار خداى بزرگ در عرش خود مقاومت مى كنند، و على رغم ميل او به شفاعت از مردمان برمى خيزند، و بنا بر اين لازم است كه پرستش ميان آنها و خدا تقسيم شود كه در سلطنت با خدا شريكند، و لذا احبار مى گفتند:آنچه از خداست براى خدا است، و آنچه از قيصر است از آن اوست، و در نتيجه ميان دين و سياست، و ميان آخرت و دنيا جدايى به وجود آمد.«وَ لا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً أَ يَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ- و به شما فرمان نمى دهد كه فرشتگان و پيامبران را پروردگار و خواجه و ارباب خود گيريد آيا پس از آنكه اسلام آورديد، ممكن است شما را به كفر فرمان دهد؟»