تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 593اينك اين سؤال باقى مى ماند كه: چرا حال ايشان به اين درجه از انحطاط و عقب ماندگى رسيد؟ و پاسخ آن است كه: بدان سبب كه به ريسمان خدا چنگ نزدند كه كتاب و فرستاده او مجسم كننده آنند و اين يك چرا؟ بدان سبب كه در كارهاى كوچك عصيان خدا مى كردند، و خرده خرده اين سركشيها عصيان آنان را به درجه كفر ورزيدن به آيات خدا كشاند، و بر مردم ظلم و تعدى روا مى داشتند، و سرانجام كارشان به جايى رسيد كه به كشتن پيامبران خود پرداختند:«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ- و اين از آن روى بود كه به آيات خدا كفر مى ورزيدند، و ناروا پيغمبران را مى كشتند. اين از آن نظر بود كه نافرمانى و تعدّى كردند.»عصيان عبارت از گردنكشى در برابر حق است، و به كفر مى انجامد، مگر خداى ما نگفت: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى ...» و كفر ورزيدن به آيات خدا آدمى را به كافر شدن به آن سنتها و قوانين فطرى مى كشاند كه خدا آنها را براى جهان قرار داده و در نتيجه سبب كافر شدن به همه حقايق مى شود.ولى چگونه مى شود كه تعدى به مردم به تجاوز كردن بر زندگى فرستادگان خدا منجر مى شود؟ چرا كه اينان به هر وسيله از حقوق مردم دفاع مى كنند، و شخص متجاوز از خود دفاع مى كند و پيامبر را مى كشد.چون آيات خدا و پيامبران او از ميان رفتند، زندگى سراسر آشوب و نابسامانى مى شود و خوارى و فقر و مسكنت بر آن حكومت پيدا مى كند.[113] اين مثل بدى براى اهل كتاب بود، و اما مثل ديگر در گروهى كوچك تجسم پيدا مى كند كه بر دادگرى ايستاده اند و به كتاب ايمان دارند و نسبت به خدا خاشع اند.«لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ- همه برابر با يكديگر نيستند:از اهل كتاب، گروهى (بر فرمان خدا) ايستاده اند،» و اوامر او را جارى مى كنند و