برداشت هاى تفسيرى و مسئله ناسازگارى با علم - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برداشت هاى تفسيرى و مسئله ناسازگارى با علم

پيش از اين به بررسيِ مواردى پرداختيم كه يافته هاى علمى در تبيين و توضيح آيات الهيِ قرآن مورد
استفاده مفسران نمونه قرار گرفته اند. اما بايد توجه داشت كه همه يافته هاى علوم تجربى، در پرتو آيات
قرآن، به همين سادگى و روشنى قابل تبيين نيستند. در اين موارد، تأملى دوباره و بررسى يى عميق تر و
دقيق تر نياز است. لذا در اين بخش كوشيده ايم تا دريابيم كه مفسران نمونه در برخورد با اين موارد، چه
روشى را در پيش گرفته اند.

الف- خلقت انسان

خداوند متعال در برخى از آيات قرآن كريم، به آفرينش انسان اشاره نموده، پيدايش او را از گل و خاك و
همچنين از آب بى مقدار نطفه، گوشزد كرده است تا او را به خود آوَرَد، تا پاى از حريم بندگى بيرون
ننهاده، از عظمت صنع پروردگارش به عجب آيد و هدايت و تدبير مستمر او را در كنار حكمت و رحمت و قدرتش،
باور كند.

قرن ها بود آنان كه به مطالعه قرآن مى پرداختند و به آيات آن گوش فرامى دادند، در حمل اين
آيات بر معناى حقيقى شان ترديد روا نمى داشتند، درعين آن كه به پيام هاى تربيتيِ آن نيز توجه مى
كردند؛ اما در قرون اخير، با پيشرفت علوم مختلف زيستى، در كنار علوم ديرينه شناسى و انسان شناسى،
مطالب تازه اى درباره چگونگيِ پيدايش حيات به طوركلى، و انسان به خصوص، به دست آمده كه به شكل گيريِ
باورها و نظريه هاى جديدى در اين باره انجاميده است و موجب شده تا مفسران با تمسك به اين قرائن، براى
تعيين مراد اين آيات به بررسى بپردازند و تبيين كنند كه آيا قرآن در نسبت دادن خلقت انسان به خاك و
مشتقات آن، آفرينشى مستقل و دفعى را منظور نظر دارد يا باتوجه به اهداف خاص خود، با حذف واسطه هاى
بسيار و دوران هاى طولانيِ دگرگونى، نه درص دد بيان چگونگيِ خلقت او، بلكه تنها درپى يادآوريِ اصل و منشأ او بوده است.

آيا واقعاً مى توان به
استناد الفاظ، به نظر قطعيِ قرآن در اين باره دست يافت يا آن كه آيات در اين باره ساكتند؟

مفصل ترين بحث در اين باره، در ذيل آيات 26 تا 29 سوره حجر، در تفسير نمونه آمده است كه طى آن، چگونگيِ
خلقت اوليه انسان از دو منظر علم و قرآن، بررسى شده است.

از مجموع آن چه مفسران نمونه ذيل اين آيات و
آيات ديگر قرآن، در اين باره مطرح كرده اند، مى توان چنين نتيجه گرفت:

1 - نظريه تكامل، از نظر علمى، فرضيه اى غيرقطعى بيش نيست.

مفسران نمونه، ذيل آيات سوره حجر، دو ديدگاه رايج در علوم، درباره پيدايش انسان، يعنى نظريه تكامل و
ثبوت انواع را به اجمال توضيح مى دهند و دلايل طرفداران تكامل را ارائه نموده، در نقد آن به پاسخ هاى
طرفداران نظريه ثبوت انواع، اشاره مى كنند. ايشان با وجود آن كه اكثريت دانشمندان را طرفدار فرضيه
تكامل معرفى مى كنند، اما در مقابل شواهد نظريه تكامل و نقد آن، به دلايلى براى نظريه ديگر استناد
ننموده، در قوّت آن به نقص ديگرى بسنده مى كنند.(1)

مفسران نمونه تصريح مى كنند كه از نظر علمى علوم
طبيعى فرضيه تكامل را، همان طور كه اشاره شد، از اين جهت نفى مى كنيم كه دلايل قطعى بر ثبوت آن وجود
ندارد.(2)

و در توضيح اعتبار يافته هاى علمى مى نويسند:

به عبارت روشن تر اثبات فرضيه تكامل و تبديل آن از صورت يك فرضيه علمى به يك قانون علمى و قطعى بايد
از طريق دليل عقلى بوده باشد و يا از طريق آزمايش و حس و تجربه؛ و غير از اين دو، راهى نيست. اما از يك
سو مى دانيم كه دلايل عقلى و فلسفى را به اين مسئله راهى نيست.

و از سوى ديگر، دست تجربه و آزمايش، از
مسائلى كه ريشه هاى آن در ميليون ها سال قبل نهفته است، كوتاه است.(3)

2 - از نظر قرآنى، ظاهر آيات، هر چند كاملاً صريح نيست،اما درخصوص انسان، با خلقت مستقل سازگارتر است.

و در مورد ساير جانداران، قرآن ساكت است.(4)

/ 249