داستان هاى قرآن و تاريخ - عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم - نسخه متنی

شادی نفیسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يكى قصه اصحاب كهف، دوم داستان حضرت موسى و آن جوانى كه
در راه مجمع البحرين با او ديدار كرد و سوم حكايت ذى القرنين. و آن گاه از اين سه داستان براى غرض
سوره، كه اثبات نفى شريك وتشويق بر تقوا و ترس از خدا است، استفاده كند.(77)

از داستان حضرت موسى نيز چنين اراده شده:

در اين آيات وضع رسول خدا و معجزه قرآنش و اعراض مشركان از آن جناب و پيشنهاداتى كه كردند و معجزات
ديگرى كه بيهوده و بى پايه درخواست كردند، تشبيه شده به وضع حضرت موسى للَّه و معجزات نبوتش و اعراض
فرعون از آن جناب و نسبت سحر به وى دادن ....(78)

در داستان حضرت سليمان و دو باغ شهر سبا نيز نكته اى نهفته است:

و وجه اتصال اين داستان ها به آيات قبل، كه درباره معاد بحث مى كرد، اين است كه خدا مدبر امور بندگان
خويش است، ولى از آن جا كه بندگان او در دنياى فرو رفته در انواع نعمت هاى مادى هستند لذا معلوم نمى
شود كه كدام يك شكر منعم خود به جا آوردند و كدام يك كفران نمودند. و چون در نشانه دنيا امتيازى بين
اين دو طايفه نيست پس بايد حتماً نشانه ديگر باشد، تا در آن جا كفور از شكور ممتاز گردد.(79)

از نظرعلامه داستان هاى بنى اسرائيل، آيينه تمام نماى بشر امروز است:

در هر حال، چنانچه در داستان هايى كه از بنى اسرائيل در قرآن نقل شده، دقت كنيم و اسرار اخلاقيِ آنها
را كه در آن منعكس است بررسى كنيم خواهيم ديد كه آنها مردمى بوده اند غرق در ماديات و دلباخته لذايذ
حسيِ اين زندگيِ صورى، لذا در برابر حقايق ماوراى حس، خضوع نمى كردند وجز در برابر لذات و كمالات
مادى تسليم نمى شدند ... بدبختانه امروز نيز حق و حقيقت بر اثر نفوذ تمدن ماديِ غرب به چنين بلايى
مبتلا شده است؛ زيرا شالوده تمدن ماديِ امروز نيز بر دو اصل حس و ماده گذارده شده ....(80)

اگر باور داريم كه داستان ها بيانگر سنت خداوند نسبت به ايمان آورندگان وكفر پيشگان است، چگونه مى
توانيم تفسيرى از آنها ارائه دهيم كه تنها به گذشته تعلق داشته باشد؟

دراين داستان ها امدادهاى غيبى
و عذاب هاى الهى، وجه عبرت مى باشند. بنابراين بايد آنها را نه امورى استثنايى، بلكه سنتى هميشگى
بدانيم كه جهان ما را چون گذشتگان در بر مى گيرند واراده خداوند را تحقق بخشند.(81)

داستان هاى قرآن و تاريخ

داستان هاى قرآن با سخن گفتن از گذشته به حوزه تاريخ قدم مى گذارند. آيا تاريخ، اين داستان ها را
تأييد مى كند؟

علامه، خود، اين سؤال را مطرح كرده و به آن پاسخ مى دهد:

... هرگاه قرآن شريف داستانى را برخلاف تاريخ نقل كرده، ميان آنها معارضه واقع نمى شود؛ زيرا آن، وحى
الهى و منزه از هرگونه خطا و دروغ است، ولى تاريخ ابداً از خطا و كذب مصونيت ندارد.

علامه تاريخ را به تاريخ نقلى و تاريخ جديد، كه بر روى آثار ارضى بنا شده، تقسيم كرده و هر دو را ناقص
معرفى مى نمايد:

ولى تاريخ با همه شرافت و منافع زيادى كه دارد همواره دو عامل فساد در آن تأثير كرده و آن را از جاده
راستى و درستيِ طبيعى به سوى دروغ و نادرستى منحرف ساخته و مى سازد:

نخست آن كه در هر عصرى محكوم
حكومت وقت بوده ... دوم آن كه ناقلان اخبار تاريخى و مؤلفان در آن چه نقل يا قضاوت كرده اند از اعمال
احساسات درونى و عصبيت هاى قومى خوددارى ننموده اند ... علاوه بر اين دو عامل مهم، عوامل ديگرى نيزبه
فساد تاريخ كمك كرده است؛ مثلاً در سابق، وسايل ضبط و نقل و تأليف، بسيار ناقص بوده و از اين رو
قضاياى تاريخى از تغيير يافتن ومفقود شدن مصون نبوده است.

اين نقيصه اگرچه امروز تا حدى برطرف شده
وشهرها با هم نزديك و وسايل تماس گرفتن و نقل و انتقال، فوق العاده آسان شده است، ليكن بلاى عموميِ
ديگرى دامنگير تاريخ گشته است و آن اين كه دست سياست در جميع شئون انسانى دخالت كرده ... اين بليه
هرگونه اطمينانى را از تاريخ سلب و آن را به مرحله سقوط كلى نزديك كرده است.

سپس نوع ديگر تاريخ را توضيح مى دهد:

اين نواقص به اضافه تناقضاتى كه درنتيجه آنها در تاريخ نقلى پيدا شده، موجب گشته كه دانشمندان امروز
از آن صرف نظر كرده و درصدد برآيند كه قضاياى تاريخى را براساس آثار ارضى تأسيس كنند.

آن گاه به
ارزيابيِ آن مى پردازد:

اين روش گرچه از پاره اى اشكالات مصون است ولى در ساير اشكالات با تاريخ نقلى
شركت دارد و عمده اش مداخله احساسات و عصبيت هاى مورخان و تصرف سياست ها در افشا و كتمان يا تغيير و
تبديل مطالب است.

/ 249