عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
لذا او را به ايمان مى خوانده اند؛ اما ايمانى ريشه گرفته در ترس، اعجاب و
احساسات، نه برخاسته از انديشه و تدبّر. اين برداشت از انسان و تحولات فكريِ او برداشتى است كه نه بر
علم مبتنى است ونه بر دين، و نه هيچ دليل و شاهدى بر آن وجود دارد جز آنكه تفسيرى از جهان گذشتگان، به
روايت داستان هاى قرآن است. حال آن كه مى توان اين تفاوت ها را به گونه اى ديگر پاسخ داد و ضرورتى
نيزبراى اين مبنا وجود ندارد.رابعاً، براى داستان هاى قرآن مى توان حكمت ها و پيام هاى مختلفى تصور كرد. نتيجه گيرى هاى طنطاوى از
اين داستان ها تنها يكى از اين احتمالات است. چنين نيست كه آنها را پاسخ هايى منحصر به فرد تلقى كنيم
و چاره اى جز پذيرش آنها نداشته باشيم. چه بسا مفسران ديگر، توضيحاتى هم منطقى تر، هم مهم تر وهم قابل
انطباق و قانع كننده تر ارائه كرده باشند.علاوه بر اين، در اغلب موارد، آيات قرآن هيچ گونه دلالتى
بر تفسيرى كه او ارائه مى دهد، ندارند. چگونه مى توان از داستان عزير بر علم تشريح، از داستان حضرت
ابراهيم و پرندگان بر علم تجزيه و تركيب، از داستان حضرت عيسى برانواع روش هاى توليد مثل، از تحقيق
درباره هدهد بر تحقيق درباره پرندگان و ديگر پديده هاى طبيعى، از شكافته شدن سنگ با ضربه عصا بر
شكافتن سنگ ها و جوشيدن چشمه ها در طبيعت، از واقعه گاو بنى اسرائيل و ماجراى انتقال تخت ملكه سبا
برعلم ارواح و از سخن گفتن مورچگان برخواندن فكر، دلالتى يافت؟البته در مواردى نيز نظريات او درست
است. اگر حضرت سليمان به زبان پرندگان آشنا است، پس بايد اصلاً زبانى در بين اين دسته از موجودات
وجود داشته باشد كه آن حضرت بدان آگاه ب
اشد. و اين مطلبى است كه يافته هاى جديد علمى بدان اذعان دارند. لذا مى توان آن را معجزه اى علمى براى
قرآن دانست.