همچون علامه اعتقاد داشته باشيم كه قرآن در بيان بسيارى از حقايق، چاره اى ندارد جز آن كه حقايق بلند
ونا مأنوس با ذهن را در قالب بيانى آشنا ومحسوس بياورد، چگونه مى توانيم آيات مربوط به ملائكه وجن و
شيطان را از اين قاعده كلى، كه تمام قرآن را دربر مى گيرد، استثنا كنيم؟آيا اين احتمال وجود ندارد
كه در بحث از ملائكه نيز براى بيان يك سلسله حقايق مادى يا غيرمادى نا آشنا، چاره اى جز به كار بردن
اين شيوه نبوده است؟بنابراين نمى توانيم تفاسير مختلف را به صرف گرويدن به مجاز يا تمثيل رد كنيم،
بلكه به نظر مى رسد لازم باشد با دليل روشن ثابت كنيم كه اين تمثيل و مجاز در اين مورد، صادق نيست. علم
به ما نشان داده است كه درك عرف از ظاهر آيه را نمى توان ملاكى قطعى و بى نقص تلقى كرد، همان گونه كه
در بحث شهاب ها و رجم شياطين از ديدگاه علامه شاهد آن بوديم.بنابراين در سنجش آرا نيز نمى توان صرفاً
به آن استناد كرد. بايد معيارهاى ديگرى را جستجو كنيم تا شايد بتوانيم ذره اى به حقايق قرآنى نزديك
شويم.
صورت و هيئت ملائكه و جن و شيطان
قرآن شكل و هيئت ملائكه را اين گونه توصيف مى كند: الحمد للّه فاطر السموات والارض جاعل الملائكةرسلا اولى اجنحة مثنى وثلث و رباع.(111)علامه در تفسير اين آيه، بال داشتن آنها را چنين توضيح مى دهد:وجود فرشتگان نيز مجهز به چيزى است كه مى توانند با آن كارى را بكنند كه مرغان، آن كار را با بال خود
انجام مى دهند؛ يعنى ملائكه هم مجهز به جهازى هستند كه با آن از آسمان به زمين و از زمين به آسمان مى
روند و از هر جايى به هر جايى كه مأمور باشند مى روند. قرآن نام جهاز را جناح بال گذاشته است. اين
نامگذارى مستلزم آن نيست كه بگوييم:ملائكه دو بال نظير مرغان دارند كه پوشيده از پر است. و در واقع
خود ايشان هم به نوعى مجاز قائل شده اند.آيا كلام مى تواند از مجاز خالى باشد؟و در ادامه مى افزايند
كه آيه بيش از اين را نمى رساند اين مقداراز لفظ جناح مى فهمى كه نتيجه اى را كه مرغان از بال هاى خود
مى گيرند، ملائكه نيز آن نتيجه را دارند و اما اين كه چطور آن را دارند، از لفظ جناح نمى توان به دست
آورد.(112)در بحث از شكل و هيئت ملائكه، آيه 1 سوره فاطر، تنها آيه اى است كه صريحاً به آن مى پردازد.و اما در
بحث از جن، علامه جن را موجودى مى داند كه از حس ما پنهان است و مستند اين قول را خود كلمه جن قرار مى
دهد:اصل كلمه جن به معناى پوشاندن است. و همين معنا در همه مشتقات كلمه جريان دارد. اگر جن باشد، از نظر
پوشيده است. و اگر مجنه وجُنه سپر باشد، چون آدمى را از شمشير دشمن مى پوشاند. و اگر جنين باشد، چون
از نظرها پنهان است. واگر جَنان قلب باشد،چون از نظرها پنهان است سپس نتيجه مى گيرد كه جن طائفه اى
از موجوداتند كه بالطبع از حواس ما پنهانند.(113)قرآن كريم مى فرمايد: ... انه يراكم هو وقبيله من حيث لاترونهم ...(114)بسيارى از مفسران، اين آيه را
مستندى براى قابل رؤيت نبودن جنيان گرفته اند، اما علامه تفسيرى ديگر از آن ارائه مى دهد و معنايى
مجازى براى آن درنظر مى گيرد.اين جمله، نهى قبل را تأكيد نموده، مى فهماند كه راه نجات از فتنه هاى ابليس، بسيار باريك است؛ زيرا
وى از جايى كار انسان را مى سازد و طورى به انسان نزديك مى شود و او را مى فريبد كه خود او نمى فهمد
....(115)در روايات نيز از شكل و هيئت ملائكه بسيار سخن گفته شده است.علامه در توضيح اين موارد مى نويسد:... اين كه در روايات سخن از صورت و شكل و هيئت هاى جسمانيِ ملائكه رفته، كه پاره اى از آن را در روايات
پيشين ملاحظه فرموديد، از باب تمثل است وخواسته اند بفرمايند كه فلان فرشته طورى است كه اگر اوصافش
با طرحى نشان داده شود به اين شكل درمى آيد.و به همين جهت انبيا وامامانى كه فرشتگانى را ديده اند،
براى آنان به آن صورت كه نقل كرده اند مجسم شده اند، وگرنه ملائكه به صورت و شكل درنمى آيند.